در این نشست که در ۲۴ مردادماه ۱۴۰۲ در خانه اندیشهورزان برگزار شد، ابتدا مجری برنامه ضمن برشمردن برخی نقاط قوّت کتاب، آمیختگی ادبیات فاخر و دلنشین کتاب با اندیشه، مسائل فرهنگی و اجتماعی را گوشزد کردند و اشاره داشتند در زمانهای که با انبوهی از نوشتارهای ضعیف که دلنوشته، یادداشت روزانه، خاطرهبازی و در […]
در این نشست که در ۲۴ مردادماه ۱۴۰۲ در خانه اندیشهورزان برگزار شد، ابتدا مجری برنامه ضمن برشمردن برخی نقاط قوّت کتاب، آمیختگی ادبیات فاخر و دلنشین کتاب با اندیشه، مسائل فرهنگی و اجتماعی را گوشزد کردند و اشاره داشتند در زمانهای که با انبوهی از نوشتارهای ضعیف که دلنوشته، یادداشت روزانه، خاطرهبازی و در بهترین حالت تاریخ شفاهی فاقد بنیادهای فکری بوده و با عناوین پُر اِفادهای چون روایت یا … منتشر میشوند و متأسفانه در برخی موارد با رانتهای دولتی تبلیغ رسانهای نیز شدهاند، باید قدر چنین آثاری را دانست و غنیمت شمرد. باید منتقدان و فرهیختگان و دغدغهمندان به مخاطبان عمومی آگاهی لازم را منتقل کنند که اثر ضعیف اسباب نزول ذهن و زبان جامعه را فراهم میآورد و از رهگذر چنین مسیری، ذائقۀ فرهنگی تنزّل یافته و قدرت فرهنگی، اجتماعی، زبانی و افق پیشران یک جامعه و فرهنگ متزلزل شده و رو به افول و خاموشی مینهد.
در ادامه نویسندۀ محترم اثر، آقای خانی، دربارۀ چگونگی سفری که در ۱۹ اسفند سال ۹۷ به سوریه داشتند و سختی هماهنگی این سفر توضیح قابل ملاحظهای ارائه کردند. ظاهراً قرار بوده این سفر مقدمهای برای اعزام نویسندگان مختلف به سوریه و تولید آثار در فرمها و گونههای مختلف ادبی و … باشد، تا از دل چنین مجموعهای بازنمایی صحیحی از رخداد بزرگی که اتفاق افتاده بود، بدست آید، ولی حیف. حوادث سال ۹۸ و اختلال در فهم چنین مسیر مهمّی از جانب متولیّان اصلی، پروژۀ اصلی را دچار ضعف و اختلال کرد.
نویسندۀ سور سوریه در ادامه از فرآیند آشنایی خود با مسائل منطقه چالشی که بعد از سفر برای ایشان درونی شده بود و به نوعی رهآورد این سفر بود گفتند و خیلی مختصر به شرایط نوشتن اثر اشاره داشتند.
دکتر معصومی سخنان اصلی خود را با این جمله آغاز کردند، در زمانهای زیست میکنیم که اگر دهها کتاب تولید شده در خصوص حضور منطقه ای ایران در سوریه را در چرخ گوشت بریزیم، گاهی یک خط مفید و تاثیرگذار و فکری از آن بیرون نمیآید. ایشان اشاره داشتند که وقتی کتاب سور سوریه به دستشان رسید با بیرغبتی به کناری گذاشتندش و تصور کردند که این هم همچون دیگر آثار تولیدی و سفارشی است. ولی وقتی مدت ها بعد حسب یک اتفاق چندصفحه ای از کتاب را تورق کردند به اشتباه خود پی برده و آن را بهترین اثر یک ایرانی در خصوص بحران سوریه تاکنون یافتند.
منتقد محترم نشست ضمن برشمردن چهار ویژگی مهم و نقطه قوّت کتاب، به کاستیهای آن نیز اشاره کردند و گفتند:«نویسندهای که توانسته با حضور بسیار کوتاه(یک ماه) خود چنین اثری را خلق کند، حتماً اگر امکانات لازم برای استقرارش به مدّت مناسب(یک سال) فراهم شود، توانایی خلق یک شاهکار را دارد.» ایشان دو بار تصریح کردند که اگر جای مسئولین بودند چنین شرایطی را برای نویسنده فراهم میکردند و همچنین در پایان به آقای خانی توصیه و پیشنهاد داشتند که با توجه به نبوغ خاصی که از خود در خلق این اثر نشان داده اند، تمرکزشان را بر رشته مطالعات منطقه ای گذاشته و تلاش کنند زین پس در این حوزه فعالیت کنند تا شاهد خلق آثار فاخر بیشتری از ایشان باشیم.
معصومی زارع چهار ویژگی مثبت و نقطه قوّت کتاب سور سوریه را چنین برشمرد:
اوّل میدانی بودن اثر. هر چند این حضور میدانی مختصر بوده است، ولی برای نویسندۀ هوشمند همین مقدار هم غنیمت است. دوّم گزارشی نبودن اثر و صرف خبر و روزمرّهنویسی و خاطرهبازی نکردن است. دادههای اثر تحلیلی، پخته، دارای مبنای فکری، درک وضعیت و پرداخت بسیار مناسب است.، سوّم طرح موضوعات و مسائل مهم و تحلیل این مباحث است. چهارم قلم بسیار خوب و ادبیّات پُر کشش و روان و متنی تحلیلی با تعلیق مناسب است.
نویسندۀ «از فرانکفورت تا رقّه» پس از برشمردن این خصیصهها از آقای خانی پرسیدند: مدرک شما چیست؟ و در جواب شنیدند: کارشناسی ارشد مکانیک از دانشگاه شریف. آقای معصومی گفتند از نوع تحلیلها و ساختار منظّم اثر مشخص بود که نویسنده احتمالا مهندسی خوانده است.
ایشان سپس به نقدهای خود پرداختند و در ابتدای این نکات گفتند: ریشۀ این نقدها حضور کم نویسنده بوده است و هر نویسندهای برای ارائۀ کار خوب نیازمند حداقل شش ماه حضور در منطقه و میدان است. نقدهای میهمان نشست را در دو محور اصلی میتوان برشمرد، اوّل تحلیلهایی که نویسنده از دادهها داشته است، دادهها به معنای مشاهدات، شنیدهها و … و دوّم برخی مستندات ذکر شده در کتاب.
در بخش اوّل نقدها ایشان پایهایترین تحلیل کتاب که دو گانۀ «عشیره و دولت حاکم» است را زیر تیغ بردند و ضمن تأیید اصل بحث و تحلیل گفتند، فروکاست جنگ رخ داده و اتفاقات سوریه به این دو گانه اگر اشتباه هم نباشد، نشان دهنده تمام ابعاد بحران نیست. از دید ایشان حیات عشایری بیشتر در جنوب و شرق سوریه حاکم است که جمعیّتی حدود ۲۰ تا ۳۰ مردم سوریه را شامل می شود. در حالی که در غرب کشور که سرزمین اصلی سوریه به حساب می آید، شاهد حیات مدنی و نه عشایری هستیم. به جز برخی استثنائات در جاهایی همچون حلب. نمونه عشیره بقاره.
از دید معصومی زارع از قضا بخش مهمی از پیشران تظاهرات ها و اعتراضات در سوریه و حتی بخشی از شاخه نظامی گروه های معارض نظام سوریه از قشر شهری و لایه مدنی با تحصیلات عالیه بوده است. اگرچه ریف و حومه شهرها و روستاها نقشی پررنگ در تغذیه نیروی انسانی انقلابی و مسلح را ایفا می کرده اند.
در پایان نقدها نویسنده نکاتی را در این زمینه بیان داشتند و در بخش انتهایی نشست که دیگر حضور مجازی منتقد اثر قطع شده بود، اشاره کردند که این عشیرهای بودن به معنای منطقه خاصی نبوده است و ناشر به نوعی عصبیّت عربی و کل فضای حاکم در جهان عرب است و به تقابل جهان عرب و ساختارهای مدرن(مدنیّت جدید) برمیگردد و اقتباس یا الهامیست از طرح بحث ابن خلدون.