سجاد هجری در ابتدای نشست نقدی نسبت به این کتاب بیان کرد:
من اولین اشکال در رابطه با این کتاب را دو نقد انتهای کتاب میدانم زیرا این این دو نقد به لحاظ صوری مناسب نیستند. اگر من میخواستم که این کتاب را نقد کنم، نقدی تحشیهای انجام میدادم. نقد تحشیهای بدین صورت است که خط به خط کتاب نقد شود نه اینکه صرفا نقد به دو مقاله بسنده کند.
سوالات فراوانی میتوان پرسید، اولا نگارنده کیست و چیست؟ ثانیا مخاطب این کتاب کیست و چیست؟ نگارنده فردی آمریکایی است که در آمریکا تحصیل کرده و ساکن آنجا بوده و اکنون در آمریکا تدریس میکند. به طور طبیعی تمامی آموزههای چنین فردی آنچیزی است که در سنت آمریکایی و اروپایی وجود دارد. وقتی نویسنده چنین شخصی است قاعدتا برخی نگاهها و اندیشهها در کتاب وجود دارد. من فکر نمیکنم که مخاطب این کتاب من و شمای ایرانی مسلمان باشد بلکه مخاطب، خود غربیها و اروپاییها هستند.
آقای لاب ادعا بسیار مهمی در این کتاب دارد که میگوید هر کسی که موضوع جهاد سازندگی را بحث کرده باشد از نگاه اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی بررسی کرده است. بلکه من میخواهم با نگاهی نو به این موضوع وارد شده و با نگاه سیاسی به این موضوع بپردازم.
مورد خوشحالکنندهای است که آقای لاب در کتابهایش گاها نگاه نقادانهای به آثار غربی دارد. به طور مثال در فصل چهارم کتاب تاریخچه سازمانی جهاد سازندگی ایران و صفحهی ۱۸۵ نقدی به جامعه غرب انجام داده است.
دکتر ایزدخواه در شروع صحبتهایش در این نشست مطالبی را خاطر نشان کرد:
تشکر میکنم از بانیان این نشست و جلسه، خصوصا اینکه این نشست زمانی برگزار میشود که بحث احیای جهاد سازندگی مطرح شده است. من با آقای لاب زمانی که در ایران و در دانشکده جامعهشناسی دانشگاه تهران بود ملاقاتی داشتم. آقای لاب کنایهای به ما زد، گفت که شما کتاب و مقالهای در این حوزه نداشتهاید به جز چند کتابی که خاطرات افراد یا آمار عملکرد است. ایشان ۵ استاد راهنما از حوزه مختلفی مثل مدیریت و اقتصاد داشتند.
من از ایشان پرسیدم که ما ۱۲سال قبل جهاد سازندگی را منحل کردیم، الان برای شما چه اهمیتی دارد که دهه ۶۰ جهاد سازندگی چه فعالیتهایی داشته است. آقای لاب جوابی به من دادند که در ابتدای کتابشان نیز وجود دارد؛ گفت که ما بررسی کردیم که چگونه یک دولت نوپای انقلابی که درگیر جنگ بیرونی و درونی است به سرعت توانست مشارکت مردم را جلب کند. این چگونگی برای ما سوال بود که ما به کلیدواژه جهاد سازندگی رسیدیم. جهاد سازندگی نیز یک ارگان معمولی دولتی یا یک حزب نیست.
آقای نادرزاده صحبت خوبی داشته، ایشان میگوید که ما کمتر به سراغ این رفتهایم که انقلاب خودمان را از زبان دیگران بشنویم. همانطوری که آقای جعفری گفتند طبیعتا تحلیلهای موجود جهتدار و سیاسی هستند.
قبل از تحقیقات لاب، در تحقیقات خودمان در اواخر دهه هشتاد به این نتیجه رسیدیم که همانگونه که سپاه، انقلاب را در مرزهایش امن و تثبیت کرد جهاد سازندگی انقلاب را درون مرزها امن و تثبیت کرد.
نکته دیگر اینکه اگر خودکامگی دولتی و تمامیتخواهی جناحی حاکم شود، هیچگونه جهاد سازندگی پا نخواهد گرفت جز نمایش. جهاد سازندگی در ابتدای کارش یک حرکت مردمی فراگیر مبتنی بر نیروهای جوان انقلابی خلاق که با حضور و ظرفیت مردم مسائل پیچیده حاکمیتی را حل میکرد.
سجاد هجری در ادامه نکته و مسئلهای را مطرح کرد:
عزیزان میدانند نمیتوان مباحثی مانند بسیج و جنبش را در پژوهشها مطرح کرد مگر اینکه به منابع چارلز تریپ ارجاع داد که در این کتاب جایش خالی است. من این نکته و نقصها را میگویم که جلسه و نشست ما صورت دفاعیات پیدا نکند.
در بررسی چنین پدیداری که یک پدیدار تاریخیاست از تاریخ جایگزین نیز استفاده کنیم. تاریخ جایگزین یا تاریخ اگر آنگاهی میگوید که اگر یک رخدادی در تاریخ اتفاق نمیافتاد آنگاه چه میشد؟ فرض کنید نهضت جهاد سازندگی به وجود نمیآمد آنگاه چه میشد؟بعضا دوستان سوال میپرسند که چرا جهاد سازندگی تبدیل به وزارتخانه شد. در اینجا میتوان گفت که اگر جهادسازندگی تبدیل به وزارت خانه نمیشد آنگاه چه میشد؟
اگر این سوال را جواب ندهید نمیتوانید تحلیلهای خوبی داشته باشید. به نظرم اگر جهاد سازندگی وزارتخانه نمیشد تا الان محو شده بود.
دکتر ایزدخواه در ادامه به سوال آقای هجری پاسخ داد:
به نظرم سوال آقای هجری سوال بسیار مهمیاست که اگر وزارتخانه نمیشد باقی میماند یا خیر. جهاد زایشهای زیادی داشته است. دقیقا اگر چند سال اول جهاد را که مشاهده میکنیم، جهاد زایشهای زیادی داشته است. جهاد دانشگاهی، جوانهایی از جهاد سازندگی بودند که در میدان به مسائل فنی و علمی برخورد کردند و تصمیم گرفتند که این حرکت را در دانشگاه نیز داشته باشند. سال ۶۹-۷۰ که سازمان جنگی جهاد منحل شد، جوانهای این سازمان به وزارت نیرو و وزارت کشاورزی رفتند. توسعه شتابان دهه هفتاد در نیروگاهسازی و صنایع لبنی محصول حضور بچههای جهاد بود.
من معتقدم که اگر جهاد وزارتخانه نمیشد ما امروز چندین جهاد در عرصههای مختلف داشتیم. جهاد بارها ثابت کرد که قابلیت دارد که زایشها و جویشهایی داشته باشد که مردم را به سامان داده یا به میدان بیاورد. جهادسازندگی قبل از اینکه وزارتخانه شود ساختار منظومهای داشت نه ساختار هرمی. در جهاد مدیریت نداشتیم بلکه ماموریت داشتیم. به همین خاطر امکان به وجود آمدن جهادهای موازی بود.
آقای زارعی از حاضرین در جمع، از نگاه واقعی به جهاد سازندگی گفت:
ما باید به صورت واقعی به جهاد نگاه کنیم. از علت تشکیل شدن جهاد نمیگویم چون دوستان در مورد آن صحبت کردهاند. در نظام جمهوری هر چه جلوتر رفتیم با این واقعیت روبرو شدیم که در صورت کار کردن باید قلمرو فعالیت داشته باشیم.
روحاللهی در مورد انقلابی بودن جهاد خاطرنشان کرد:
در بخشی از کتاب آقای لاب اشاره میشود که جهاد در عین حال که یک نهاد انقلابی مهم بوده روایتهای کمرنگی از آن شده است. در این دو ماه اخیر که بحث احیای جهاد مطرح بوده، متاسفانه موافقان و مخالفان، جهاد را به خوبی نمیشناسند.
نکته دیگر اینکه چرا ما دوست داریم نهادها وابسته به دولت باشند. جهادگرانی هستند که وقتی در فضای دولتی ماموریتی نداشتند به صورت خصوصی کارها را به جلو میبرند.
یکی از حاضرین جمع دو نکتهای را بیان کرد:
نکته اول ما باید به سمت تمدن نوین اسلامی که مقام معظم رهبری هم فرمودند حرکت کنیم، یعنی اقتصاد ما از این حالت سنتی و دولتی خارج شده و مردمی و جهادی شود. نکته دوم اینکه اگر جهاد سازندگی واقعی اتفاق بیفتد کل مشکلات اقتصادی ما از ریشه حل میشود.
دکتر محمدی نماینده دانشکده مدیریت دانشگاه امام حسین آمادگی هرگونه همکاری و حمایت لازم در قالب فعالیتهای پژوهشی و … را بیان کرد.
دکتر روحاللهی در انتهای نشست از فضای جهاد سازندگی و سادگی کارکنان این حوزه گفت:
خیلی از نقلهایی که آقای دکتر روحاللهی از جهادگران داشتند دقیقا برعکس نوشتههای کتاب است و اکنون فرصت گفتن تمامی نکات نیست. بنا داریم که در جلسهای با حضور پیشکسوتانی که کتاب را دیده و مطالعه کرده باشند، نقدی دوباره بر کتاب داشته باشیم. سعی میکنیم که از آقای لاب نیز به عنوان مهمان و به صورت کنفرانسی دعوت کنیم تا متوجه شویم که اطلاعات کتاب از کجا به دست آمدهاست.