مشاوره سیاستی در برابر سیاست بر برج عاجی نشسته که بیشتر از دانستهها بر ندانستهها استوار است.
در زبان انگیسی از سه واژهی policy، politicsو polity برای اشاره به مواردی که در فارسی سیاست قلمداد میگردد استفاده میشود. polity برای نهادهای قانونی رسمی، politics برای روابط و مناسبات بازیگران سیاست و policy برای قوانین و خروجیهای رسمی و فرامین دولت مورد استفاده قرار میگیرد.
همین عدم تمایز بین این عرصهها بخصوص بین politics و policy ما فارسیزبانها را به این واداشته تا واژهی سیاستی را در مقابل سیاسی جعل کنیم. اگر چه از اصولی بودن این جعل به حیث زبانشناسانه اطمینان نداریم. (عطارزاده، ۱۳۹۶، مقدمه) پژوهشگران فضای اندیشکدهای و سیاست پژوهی در مقابل تحلیلگران سیاسی اصرار دارند تا خود را تحلیلگر سیاستی معرفی کنند. آنها میخواهند با این تمایز، ماهیت حرفه خود را از محیط منازعات سیاسی متمایز سازند؛ محیطی که شاید ملاحظات عمل علمی در آن امکان به حاشیه رفتن داشته باشد. تصور میشود که محیط سیاست به معنای سیاسی آن موضعگیریهای پیشینی دارد و محیط سیاستی محیطی است که در عین بیطرفی ناظر به هزینه-فایده یا هر معیار مشخص دیگر، جایگزینهایی برای اداره عمومی پیشنهاد میکند.
اینکه با این دست تعاریف مفهومی چارچوبی برای فعالیت خود بسازیم بلامانع است اما به نظر به حیث عملیاتی بیش از حد این تفکیک را جدی گرفتهایم.
قبل از تاسیس ایده اندیشکده یا هر گونه واحد مشاوره سیاستی، مراکز تولید دانش در اشکال مختلف وجود داشت. دانشگاهها، مدارس تخصصی، پژوهشگاهها و … . بااینهمه پیوند دانش با اداره عمومی نیازمند حلقه واسطی بود منابع هر یک از دوطرف (دانش- سیاست) برای یکدیگر قابل استفاده کند. دانش را با گرفتن از سمت دانشگاه به تجویزهای عملیاتی ترجمه کند و از ناحیه سیاست، حمایت سیاسی و قدرت را به سمت آن تجویزها جلب نماید.
به عبارتی بده بستان با سیاست و ذینفعان از اجزای تعریف مفهومی مراکز مشاوره سیاستی میباشد. دوری از سیاست و بازی نکردن با کارتهای سیاسی در بستر اندیشکده و مشاوره سیاستی، دقیقا مقابل یک عمل حرفهای است.
توجیهات اجتناب از سیاست
گاهی سیاست در ایران عوامگرایی را در آغوش میکشد؛ فقدان ساخت سیاسی حزبی و حرفهای در کشور فضایی را شکل داده که در بسیاری اوقات سیاست در دامن عوامگرایی یا به اصطلاح پوپولیسم میافتد. همین موضوع پرتکرار، متخصصان را به مار گزیدگانی شبیه ساخته که از ریسمان سیاه و سفید هم میترسند و قید سیاست را تا جایی که ممکن باشد میزنند!
تنزهطلبی کارشناسان یک نوع واکنش روانی-اجتماعی است؛ به دلیلی که در پارهخط قبل بیان شد، متخصصان در واکنش به مداخلات سطحی و حسابنشده در اداره عمومی، گاها از سمت دیگر بام میافتند. آنها برای اینکه سهمی در این مداخلات سطحی نداشته باشند، فاصله خود را با سیاست افزایش میدهند.
این انزوا از سیاست واکنش طبیعی اندیشکدههای استقلالطلب است. در کشور در ابتدای عمر اندیشکده ها هستیم و کسب نشان استقلال برای این واحدهای جدید سیاستگذاری مهم است. از این جهت دوری مقطعی آنها از سیاست چندان عجیب نیست. آنها همچنین تلاش میکنند از تسویه حساب های دورهای سیاسی در امان بمانند.
اقتضائات نهادهای مافوق؛ اندیشکده ها در ایران عموما یا ذیل دانشگاه یا ذیل نهادهای فنسالار کشور ایجاد میشوند. امکانات مالی و فیزیکی و نیروی انسانی اصلی ترین دلیل این امر است. ماهیت این نهادها نیز سیاسی نیست که بخواهد خروجی سیاسی هم داشته باشد.
باید سیاسی شد!
جدا از اینکه اقتضای تعریف مفهومی اندیشکده و واحدهای مشاوره سیاستی و ایجاد فصل بین این دست نهادها با نهادهای سنتیتر، سیاسی بودن و ارتباط بی واسطه با عالم سیاست است، از حیث عملیاتی نیز این ارتباط سازنده میباشد.
اساسا یکی از صرفههای وجودی مراکز مشاورهای برای یک سیستم سیاسی، بسترآفرینی برای مشارکت سیاسی و ایجاد مشروعیت برای تصمیمات و برنامههاست. تصمیمگیران برای دموکراتیک به نظر رسیدن یک سیستم از این واحدهای مشاوره سیاستی بهره میبرند. (van den Berg, 2016) در ادبیات علمی نظام مشاوره سیاستی یکی از پویشهای اصلی واحدهای مشاوره سیاستی را سیاسیشدن (poiticization) برمیشمرند که یکی از موتورهای محرک این پویش، همین اراده به بهرهگیری از این واحدها در سیاست است.(Craf & Halligan, 2015 )
برای خودشان هم بهتر است!
دسترسی یکی از اصلیترین مزیتهایی است که یک واحد مشاوره سیاستی به دنبال آن است. اثرگذاری بر فرایند سیاست از مسیر همین دسترسیها میگذرد. دسترسی به افراد یا محافل تصمیمگیرنده به شیوههای گوناگونی امکان دارد؛ میتوان این کانال ارتباطی را از طریق روابط دیوانسالارانه و یا حتی روابط فردی و دوستانه ایجاد کرد.
در این بین اما صورت حرفهای و مألوف ایجاد دسترسی، ارائه تخصص فنی و حمایت اجتماعی است. به عبارتی با یک مبادله مواجه هستیم که در یک سمت آن مسیری برای اثرگذاری از طریق موجودیت تصمیمگیرنده ارائه میشود و از طرف مقابل که همان واحدهای مشاوره هستند، دانش و تخصص یا حمایت اجتماعی از یک تصمیم ستانده میشود. (Bouwen ۲۰۰۲; Beyers and Kerremans ۲۰۰۴; Binderkrantz et al. ۲۰۱۵; Fraussen et al. ۲۰۱۵; Weiler et al. ۲۰۱۸)
قسمتی که مربوط به ارائه دانش تخصصی است تقریبا برای ما روشن میباشد. این همان قسمت فنسالارانهی مشاوره سیاستی است. اما حمایت سیاسی همان کالای مهم و پرتقاضایی است که که کمتر توسط مشاوره سیاستی در کشور تولید و عرضه میشود. یکی از گفتارهای جالبی که مشاوران سیاست میتوانند برای اثرگذاری بر تصمیمگیران ارائه دهند اینست که راهکاری که در مورد آن صحبت میکنند به طور گسترده پذیرفته شده و مشروع تلقی میشود. (Willems, 2020)
بعد فنسالارانهی یک واحد مشاورهای در بهترین حالت میتواند تضمین کند که یک پیشنهاد «خوب و کارآمد» است. در عالم سیاست اغلب اوقات برای تایید یک پیشنهاد تنها خوب بودن آن کافی نیست. سیاستمدار و تصمیمگیرنده باید در کنار خوب بودن یک راهکار، از این که این راهکار «به نفع» او نیز میباشد مطمئن شود. _به نفع او باشد_ در اینجا به این معناست که این پیشنهاد توانسته نظر موافق جمعیت زیادی را به خود جلب کند و از رضایتمندی عمومی نمیکاهد.
گاهی فقط سیاست کافیست!
هیچ حکم مسلمی وجود ندارد که یک واحدهای مشاوره سیاستی اعم از اندیشکده، الزاما تولید دانش تخصصی و ارائه توصیه کند. در یک آوردگاه سیاستی یک جزء از میدان تولید محتوا یا ایده است. انتشار ایده یا ایجاد کارزارهای اجتماعی یا وحدت سازی در دیوانسالاری و … اقسام دیگری از فعالیت هستند که یک محتوا و توصیه سیاستی خود بدون انضمام به آنها، توفیق چندانی نخواهد داشت.
ولستید و هاولت (۲۰۲۱) در پژوهشی که هدف آن طبقه بندی اندیشکدهها و مراکز شبیه به این است از این ایده به روشنی استفاده کردهاند. آنها بر اساس کاربست دانش توسط یک اندیشکده یا مجموعه سیاست پژوهی، به سطح از فعالیت را به عنوان یک محور از جدول طبقه بندی خود مشخص کردند. بر این اساس، برخی اندیشکدهها از مجموعه فعالیتهای مشاوره سیاستی تنها به تولید دانش و ایده سیاستی(Generation) مشغولند؛ برخی دیگر را نیز میتوان شناسایی کرد که نه پا در کارزار سیاسی دارند و نه البته فعالیت های محققانه و تولیدگرایانه در حوزه سیاست انجام میدهند؛ اندیشکدههایی که محور فعالیت آنها، ترویج و انتشار (Diffusion) ایدههای سیاستی منتخب است.
در نهایت هم اندیشکدهها و مراکز مشاوره سیاستی وجود دارند که در مرزهای سیاست، ایجاد موجهای حمایتی اعم از سیاسی یا اجتماعی را مدیریت میکنند. آنها به تنهایی ایدهای تولید نمیکنند و حتی انتشار نمیدهند بلکه تمرکز خود را بر ایجاد پیوندهایی برای حمایت سیاسی، بسیج اجتماعی و کارزار سیاستی (Mobilisation) میگذارند.
خصیصههای سیاسی نشدن در نوع ایرانی!
بین وضعیت فعلی مجامع فکری-سیاستی ایران با وضعیتی مطلوبی که آن را در قرابت با سیاست تعریف کردیم، یک فاصله وجود دارد. فاصلهای که میتوانآن را «نظام فکری» یا «داشتن طرح نظری» دانست. عموما اندیشکدها و همخانوادهها آن در فقدان طرح و درک نظری کلگرا از عرصههای مدیریتی کشور و مفاهیم اساسی، اساسا مقدمات ورود به سیاست ندارند.
با این طرح بحث میخواهیم این کلیشه را که «اندیشکدهها برای حفظ شخصیت و انظباط علمی و بیطرفی روشی وارد سیاست نمیشوند» را به چالش بکشیم. شاید بتوان اینگونه فکر کرد که واهمه از حضور در سیاست دقیقا بواسطه ضعف نظریه و مبنای فکری است.
برای طراحی توصیه در عالم سیاست باید حساب خود را با طرفین مناظرههای بزرگ علمی به خصوص در علوم سیاسی، اقتصاد،جامعه شناسی و حتی مباحث حوزوی صاف کرد. باید بتوان نسبت به مفاهیم کلان از قبیل قدرت، جامعه، مردم، سیاست بین الملل و … موضع شفاف داشت و این مواضع و تعاریف شفاف را چنان روح کلی در فضای مجموعه مورد نظر و بین اندیشه ورزان گسترانید. پس از تدقیق این مواضع، یک اندیشکده میتواند نزدیکترین پیشرانهای سیاسی خود را پیدا و جذب کند.
اندیشکدههای ایران هنوز به سنت نظری نرسیدهاند. در عمده آنها درک فنسالارانه و یا به عبارت مصطلح تکنوکراتیک از حکمرانی حاکم است. ماهیت بینرشتهای سیاستپژوهی (به معنایpolicy) و همچنین اندیشکدهها راه را به درستی برای مشارکت اندیشه ورزانی با سابقه تحصیلی فنی باز کرده است. اما پیامدی هم داشته و آن اینکه اهمیت مبادی نظری و مناظرات فلسفی و علوم انسانی را با سرعت بشتری به حاشیه رانده است. فلذا گاها خروجیها واجد صفت مهندسی امر عمومی هستند تا تدبیر امر عمومی.
از این رو سیاست و مشاوره سیاستی(به خصوص اندیشکدهها) قلابی برای قفل شدن در یکدیگر ندارند. شاید یکی از اولین تلاشها برای ایجاد این پیوند، تصریح بر تعاریفی بنیادین و همچنین عملیاتی ناظر به عرصه عمومی، حوزهها آن و مسائل مبتلابه کشور باشد. تعاریفی بومی که نیازهای روشن خود را فدای ادبیات ترجمهای نمیکند و مواجهه واقعی و روشنی با آنچه هست دارد. بعد از این میتوان هم مشی سیاسی و هم پیشرانهای سیاسی را ساخت و یافت.
راهنماییهایی برای سیاستورزی همراه با سیاستپژوهی
۱-در وهله اول باید این درک نظری را در خود ایجاد کنیم که سیاستگذاری ذاتا یک فرایند سیاسی است و از آن گریزی نیست. سیاستگذاری سوار بر پیشران های سیاسی است و مستقیما با تخصیص منابع و دستکاری سود و زیان ارتباط دارد. پس حتما سیاسی است.
۲-پس از مسلم شدن نیاز به سیاست ورزی نیاز به ایجاد ظرفیت سیاسی در اندیشکده داریم. بخشی از این ظرفیت آفرینی، در اختیار داشتن نیروی انسانی سیاسی در تیم اندیشکده است. این هیچ منافاتی با استقلال تحلیلی[۱] اندیشکده ندارد.
۳-عمیقتر از نیروی انسانی، چارچوب نظری و خاستگاه فکری است. اندیشکدههای ایرانی همانگونه که در قسمتهای قبل ذکر شد باید بخشی از توان خود را صرف تنقیح این چارچوب و مبانی کنند.
۴-سیاست پنجرههای فرصت منظم و نامنظمی را باز میکند. اتفاقاتی از قبیل انتخابات که فرصتهای ویژهای برای اندیشکدهها میسازد. یک سیاست ورزی حرفهای اغتنام این فرصتهاست. آنها باید از این فرصتها برای در مدار قرار گرفتن توصیه های خود بهره بجویند.
۵- اندیشکدهها در توصیه های خود فقط مختصات فنی و عقلانی را مدنظر قرار ندهند. امکانپذیری سیاسی یا منفعت سیاسی نیز از مختصات لازم برای یک پیشنهاد سیاستی خوب است. آنها باید توصیههای خود را با مصالح سیاسی دولتمردان بسنجند و سازش دهند.
۶- اما همهی ماجرا به دست اندیشکدهها نیست. در طرف تقاضا، احزاب و سیاستمداران هم باید به سمت ایجاد و تکمیل بدنه سیاستی و مشاورهای خود حرکت کنند. همچنین رفته رفته ارائه بستههای سیاستی باید به عنوان بخشی از فرایند سیاسی کشور نهادینه شود.
رضا باقریپور- دانشجوی دکتری سیاستگذاری عمومی دانشگاه تهران و پژوهشگر اندیشده حکمرانی شریف
منابع
اسمیت ، کوینتی و لریمر ، کریستوفر وسلی (۱۳۹۶). درآمدی نظری بر سیاست عمومی. مترجم: بهزاد عطار زاده. تهران : شرکت انتشارات علمی و فرهنگی
van den Berg, C. Dynamics in the Dutch policy advisory system: externalization, politicization and the legacy of pillarization. Policy Sci ۵۰, ۶۳–۸۴ (۲۰۱۷). https://doi.org/10.1007/s11077-016-9257-x
Jonathan Craft, John Halligan. Looking back and thinking ahead: 30 years of policy advisory system scholarship, Prepared for T08P06 – Comparing policy advisory systems. International Conference on Public Policy Catholic University of Sacro Cuore, Milan, 1-4 July, 2015
Willems, E. Politicized policy access: The effect of politicization on interest group access to advisory councils. Public Admin. ۲۰۲۰; ۹۸: ۸۵۶– ۸۷۲. https://doi.org/10.1111/padm.12651
Beyers, J., & Kerremans, B. (2004). Bureaucrats, politicians, and societal interests: How is European policy making politicized? Comparative Political Studies, 37(10), 1119–۱۱۵۰.
Bouwen, P. (2002). Corporate lobbying in the European Union: The logic of access. Journal of European Public Policy, 9(3), 365–۳۹۰.
Binderkrantz, A., Christiansen, P., & Pedersen, H. (2015). Interest group access to the bureaucracy, parliament, and the media. Governance, 28(1), 95–۱۱۲.
Fraussen, B., Beyers, J., & Donas, T. (2015). The expanding core and varying degrees of insiderness: Institutionalised interest group access to advisory councils. Political Studies, 63(3), 569–۵۸۸.
Weiler, F., Eichenberger, S., Mach, A., & Varone, F. (2018). More equal than others: Assessing economic and citizen groups’ access across policymaking venues. Governance, 32(2), 277–۲۹۳.
Wellstead, A. M., & Howlett, M. (2021). (Re)Thinking think tanks in the age of policy labs: The rise of knowledge-based policy influence organisations (KBPIO). Aust J Publ Admin.۱–۹. https://doi.org/10.1111/1467-8500.12528
[۱] Analytical idependence