نقش اندیشکده ها در ارتقای کیفیت حکمرانی
علی سعد
مدیر اندیشکده حکمرانی شریف
شروع کار اندیشکدهها را میتوان برای پاسخ به نیاز حکومتها و ارکان اجرایی دولت برای استفاده از نظرات کارشناسی خارج از دولت برای بهبود روند تصمیمگیریها و اقدامات اجرایی در نظر گرفت. شاید اولین اندیشکدهها را بتوان مشاوران مستقل حاکمان در اروپای دورهی رنسانس تلقی کرد که به حاکمان، در خصوص نحوهی تعامل با کلیسای کاتولیک در آن دوره مشاوره میدادند. بهمرور و در طی سالها این شیوهی دریافت مشاوره تکمیل شد و نهادهای مستقل مشاوره به حکومتها شکل گرفت. در صدسال اخیر باتوجهبه چالشهای بزرگی که در سطح حکمرانی کشورها از جمله جنگهای جهانی، جنگ سرد بین بلوک غرب و شرق، چالشهای انرژی و اخیراً نیز درهمتنیدگی اقتصاد، سیاست و فرهنگ در بین کشورهای مختلف جهان شکلگرفته است، نیاز به نهادهای مستقل برای ارائهی مشاورههای راهبردی خارج از حکومتها دوچندان شده است.
اما برای دقیقتر شدن بحث میتوان از زاویه نگاه دیگری به رشد اندیشکدهها پرداخت و این سؤال را مطرح کرد که باتوجهبه قدمت و سابقهی تأسیس نهادهای علمی و دانشگاهی در دنیا، چه نیازی به وجود اندیشکدهها احساس شده است؟ برای پاسخ به این سؤال میتوان مروری به عملکرد دانشگاه بهعنوان نهاد مرجع علم که تلاش میکند بر روی مرز دانش حرکت کند، داشت. اولویت در دانشگاه، باز کردن مرزهای جدید دانش با استفاده از نظریههای علمی است؛ ولی اندیشکده چنین وظیفهای را برای خود قائل نیست و هدف و کارکرد خود را پاسخ به نیازهای کاربردی دولتها، صنایع و کسبوکارها میداند.
لذا میتوان گفت تکامل و رشد اندیشکدهها برای پاسخ به سؤالات، بهواسطه تمرکز بر مطالعات میانرشتهای در موضوعات مختلف، تمرکز بر چالشهای روی زمین دولتها و در نهایت ایجاد نقش واسطه بین نهادهای علمی و نهادهای اجرایی که نظریات علمی را به پاسخ عملیاتی برای نهادهای اجرایی تبدیل میکند، دانست. مسئلهای که علیرغم تلاشهایی که در نهادهای دانشگاهی انجام شده نتوانسته پاسخهای اجرایی برای سؤالها و چالشهای حاکمیت فراهم کند.
در سالهای اخیر این خلأ خود را بیشتر نشان داده است و نیاز حکومتها به حل چالشهای پیچیده و نوظهور که در مقالات علمی و دانشگاهی پاسخی برای آنها پیدا نمیشد، باعث شده است که از ۷۵۰۰ اندیشکدهی رسمی در دنیا، بیش از دو سوم آنها در ۵۰ سال گذشته تأسیس شوند و این اهمیت حل مسائل را با رویکرد اندیشکدهای را در سطح حکمرانی کشورها نمایان میکند.
اگرچه یکی از شاخصههای اندیشکدهها استقلال آنها از نهاد اجرایی بوده است؛ ولی بهمرور در سطح دنیا برخی از دستگاههای اجرایی نیز به تأسیس اندیشکدههایی برای استفاده از نظرات نخبگان و کارشناسان برای حل مشکلات و چالشهای پیشرو اقدام کردهاند. یکی از باسابقهترین این اندیشکدهها، مرکز فناوری و سیاستهای امنیت ملی (Center for Technology and National Security Policy) وابسته به وزارت دفاع آمریکا است که به مشاوره در حوزهی سیاستهای امنیتی میپردازد. در ایران نیز مرکز مطالعات وزارت خارجه یا مرکز تحقیقات استراتژیک ریاستجمهوری، نمونههای مشابه داخلی اندیشکدههای وابسته به دستگاههای اجرایی است که توانستهاند خود را در ساختار تصمیمگیری کشور جای دهند.
شاید نقطهی تکامل یک اندیشکده را بتوان ایجاد یک پل ارتباطی مستحکم میان حوزهی نظر و عمل دانست؛ بهطوریکه سیاستمداران بعد از انجام فعالیت در حوزهی اجرایی به اندیشکدهها میآیند و تجربیات عملی خود را مدون و در اختیار عموم قرار میدهند. این مسیری است که به نظر میرسد میتواند جایگاه اندیشکده را در نظام تصمیمگیری ارتقا بخشد. از سوی دیگر یکی از حوزههای مورد فعالیت اندیشکدهها به طور مستقل نیز میتواند جمعبندی تجربیات مسئولان کشور در حوزههای مختلف باشد که میتواند از تکرار اشتباهات بزرگ و شکستهای سیاستی جلوگیری کند.