خانه » سیری در اندیشکده‌های جهان؛ اندیشکده‌ها و نهادهای سیاست‌پژوهی در رژیم صهیونیستی

سیری در اندیشکده‌های جهان؛ اندیشکده‌ها و نهادهای سیاست‌پژوهی در رژیم صهیونیستی

این نوشتار، گزارش مشروحی است از سخنان دکتر حسین آجرلو در نشست «سیری در اندیشکده‌های جهان؛ اندیشکده‌ها و نهادهای سیاست‌پژوهی در رژیم صهیونیستی» که در آن با توجه‌دادن به ساختار و نظام سیاسی رژیم صهیونیستی، به بررسی بحران‌های پیرامونی، منطقه‌ای و بین‌المللی این رژیم و نقش اندیشکده‌ها در تصمیم‌سازی‌ برای حل این بحران‌ها پرداخته است.

 

اگر بخواهیم تعریفی ابتدایی از اندیشکده ارائه بدهیم می‌توانیم این‌گونه بگوییم که به طور خلاصه اندیشکده مکانی است که رابط بین نهاد تولید علم و نهاد تصمیم‌سازی است؛ یعنی ­جایی که در آن علم تولید می‌شود و ­جایی که در آن تصمیم‌­گیری می‌شود، قصد دارند از دستاوردهای علمی یکدیگر استفاده کنند. اندیشکده اصولاً جایی است که هم اساتید دانشکده‌­ها در آن هستند، هم روزنامه‌نگاران حضور دارند و به روند تصمیم‌سازی کمک می‌کنند؛ هم مدیران اجرایی باتجربه در آن هستند که اندیشکده­ا از این نیروها بهره­‌مند می‌شوند تا به نظام تصمیم‌سازی کمک کنند. بسیار شنیده شده است که اندیشکده‌ها می‌نویسند و گزارش می‌دهند؛ اما کسی آنها را اجرا نمی‌کند، اصولاً قرار هم نیست هرچه اندیشکده می­‌نویسد اجرا بشود، بلکه اندیشکده قرار است کمک کند و مشاوره بدهد. این مسئله که تصمیم‌گیر به آن عمل کند یا نه به خودش مربوط است؛ اندیشکده تنها به سازه‌­های تصمیم‌سازی کمک می‌کند.

توجه یا کم‌توجهی به اندیشکده­‌ها ناشی از عوامل متعددی است. از جمله عوامل سیاسی؛ اینکه یک نظام باز یا بسته باشد در مدل اندیشکده‌­ها فرق می‌کند. دیدگاه­ امنیتی؛ وقتی نظامی دیدگاه­ امنیتی دارد، فضای اندیشکده­‌ها فرق می‌کند. عوامل  فرهنگی؛ در فرهنگی که مشورت را عار بداند فرهنگ اندیشکده‌داری هم تحت تاثیر قرار می‌گیرد. فرهنگ استراتژیک؛ مثلاً در فرهنگ استراتژیک یک کشور رهبران سیاسی و نظامی – امنیتی به صورت تیمی کار می‌کنند و اگر رهبر کشور دیگری این کار را بکند ضعف حساب می‌شود و حتی پیروان هم انتظارشان از رهبرشان این است که کاملاً فیلسوف – شاهی عمل نموده و همه چیز را خودش به طور مطلق بداند و کار را پیش ببرد و همه هم پیرو او باشند. در حوزه نظامی – امنیتی هم همین­طور است. در بعضی استراتژی­‌ها این‌طور است که یک فرمانده باید تصمیم خود را حفظ کند و در بعضی دیگر مثل شرقی‌­ها قائل به داشتن مشاور هستند. در کل فرهنگ استراتژیک بر فرهنگ اندیشکده‌داری بسیار تأثیرگذار است.

داشتن مشاور سیاسی قدمتی طولانی دارد. در تاریخ ایران باستان مشاور سیاسی برای شاهان وجود داشته، در چین باستان هم خیلی رایج بوده است و در کل تا الان ادامه داشته است. بهره‌برداری از این مشاوره‌ها به فرهنگ استراتژیک و ساختار فرهنگی ربط دارد. نوع ساختار و نظام سیاسی هم در میزان اهمیت‌دادن به اندیشکده‌ها موثر است. ساختار ممکن است دیکتاتوری باشد؛ اما خیلی بیشتر از یک نظام دموکراتیک از اندیشکده­‌ها کار بکشد. مسئله خیلی مهم، سطح اصطکاک اندیشکده‌ها در بحران­‌ها است؛ یعنی کشوری که بحران‌خیز است قاعدتاً نیاز به نظام مسائل دارد و این نظام مسائل نیاز به مشاوره بیشتری دارد.

ویژگی‌های اندیشکده‌های رژیم صهیونیستی مشابه اندیشکده­‌های سراسر دنیا است؛ به این صورت که این اندیشکده‌ها واسط بین حوزه علم و حوزه اجرا هستند و به نهادهای تصمیم­‌گیر مشاوره می‌دهند. ما زیاد وارد مقوله اندیشکده و اندیشکده‌داری نمی­‌شویم و تأکید به ویژگی­های خاص اندیشکده در این رژیم داریم.

با این سه تعریف ابتدایی می­‌خواهم وارد بحث شوم. رژیم صهیونیستی یا به قول غربی­‌ها اسرائیل، یک سه­‌گانه به‌هم‌پیوسته دارد که اندیشکده‌­ها در این رژیم باتوجه‌به جمعیت و ابعادش، جایگاه بالاتری نسبت به کشورهای منطقه و حتی بعضی از کشورهای اروپایی دارند.  مثلاً وسعت سرزمین‌های اشغالی اندازه استان قم است و جمعیتی که در آن هستند اخیراً ۱۰ میلیون نفر برآورد شده است. در رتبه‌بندی بین‌المللی که توسط دانشگاه پنسیلوانیا انجام شده است می‌بینید که ۷۸ اندیشکده را برای رژیم برشمرده و نکته جالب این است که اولین کشوری که در منطقه ما در صدر اندیشکده‌­هاست، جمهوری اسلامی ایران با ۸۷ اندیشکده است و بعد از آن رژیم صهیونیستی قرار دارد. مشاهده می‌کنیم که حتی کشورهای پرجمعیت مثل ترکیه و کشورهای عربی نیز در این رتبه‌بندی بعد از رژیم قرار دارند. این موارد نشان می‌دهد که این رژیم جایگاه ویژه‌­ای برای اندیشکده‌ها قائل است تا حدی که در خروجی سیاست‌ها هم اندیشکده‌ها واقعاً تأثیرگزار هستند. ما اصولاً آینده رژیم را نمی‌توانیم پیش‌بینی کنیم، اندیشکده‌هایشان کار می‌کنند و چون غالباً خروجی خود را منتشر می‌کنند، آن‌ها را می‌بینیم؛ به‌عنوان‌مثال بیشترین هشدار بحران داخلی آن‌ها را کجا می‌دهد؟ ما که نمی‌دهیم، خودشان می‌دهند. هر جنگی که به پایان می‌رسد فوراً یک کمیسیون تحقیق می‌گذارند و نتایج را منتشر می‌کنند.

من به سه‌گانه‌ای اشاره می‌کنم که به یکدیگر مربوط هستند:

اولین مسئله رژیم، بحران زیستی است. اساساً رژیم صهیونیستی در بحران زندگی می‌کند؛ از جمله بحران‌های درونی اشکنازی[۱] و سفارادی[۲]، بین سیاه‌ها و سفیدها، مذهبی‌ها و سکولارها، راست و چپ. این‌ها همه بحران‌هایی است که اخیراً آمده و به بحران اخیرشان یک شکاف اجتماعی هم اضافه می‌شود بین مذهبیون بنیادگرا بن گورین و سکولارها.

قضیه مهم‌تری که در داخل دارند مسئله مرزهای ۱۹۴۸ و بحران عرب‌هاست و حالا هم هرچه بخش مذهبی قدرت می‌گیرد چالش‌ها بیشتر می‌شود. اکثر صهیونیست‌های افراطی و مذهبی شهرک‌نشین هستند، از جمله نتانیاهو. این مسئله باعث به وجودآمدن بحران شده است که با عرب‌ها چه‌کار کنند؟ مثلاً زمانی که فلسطینی‌ها حق یا ناحق یک صهیونیست را می‌کشند و به هلاکت می‌رسانند، صهیونیست‌ها نیز یک شهرک را آتش می‌زنند. این به معنای یک شکاف عمیق است و اینکه هیچ‌کدام نمی‌خواهند کوتاه بیایند. نکته دیگر اینکه عرب‌های ناراضی فلسطینی جمعیتشان بیشتر می‌شود. قبلاً کل جمعیت در ابتدای تأسیس ۳% و ۴% بوده و الان ۲۰% است.

بحران پیرامونی

فلسطین و دیگر مناطق اشغالی، دارای بحران هستند. مشکلات امنیتی و هزینه‌های اشغال از جمله آن‌ها است که حرف‌های خود رژیم هم است. هزینه اشغال بسیار سنگین است. وقتی شما جایی می‌روید باید تبعات امنیتی آن را هم بپذیری و کنترل کنی. در حال حاضر برای کم‌شدن این هزینه‌ها از غزه بیرون‌آمده‌اند اما کماکان این مشکل را دارند.

بحران منطقه‌ای

همه بازیگران منطقه‌ای، رژیم را به رسمیت نمی‌شناسند. حتی دولت‌هایی که عادی‌سازی کرده‌اند، عادی‌سازی اجتماعی و جدی اتفاق نیفتاده است؛ مثلاً ترکیه تا اتفاقی می‌افتد و مسئله‌ای پیش می‌آید اختلاف می‌شود. می‌گویند با مصر که عادی‌سازی کردند، اتحادیه رقاصان رقاص یکی از بندهای اساس‌نامه‌شان این است که ما در مجالس رژیم صهیونیستی هنرنمایی نمی‌کنیم، یعنی عملاً در شرایط عادی، با زور بیرونی عادی‌سازی کردند. همان طور که در قطر هم مشاهده کردید، این اتفاقات افتاد و آن‌قدر برایشان شوکه‌کننده بود که بعد از آن جریان عادی‌سازی وارد یک فرایند دیگری شد. به نوعی نه‌تنها شرایط عوض نشده است؛ بلکه از دهه ۸۰ و ۹۰ هم جدی‌تر شده است.

بحران بین‌المللی

بحران بین‌المللی این است که اسرائیل به ماهو اسرائیل هر روز دارد از متحدان بین‌المللی خودش فاصله می‌گیرد؛ به قول امریکایی‌ها رژیم صهیونیستی هر روز خاورمیانه‌ای‌تر می‌شود.

جنگ و دعواهای هویتی هم از دیگر مسائل است. صندوق یهودیان اروپا و امریکا قبلاً به اسرائیل کمک می‌کردند ولی الان خیلی خالی است؛ این بدان معناست که کمک‌های دولتی و کمک‌های شخصی یهودی‌ها زمانی خیلی جدی بود و در حال حاضر کم‌رنگ است. این بحران حتی به داخل یهودی‌ها و صهیونیست‌ها هم دارد کشیده می‌شود.

با قدرت‌های دیگر هم اوضاع به همین منوال است. با روسیه یک نوع تعارض دارد، با چین هم یک نوعی و بحث‌های دیگری هم هست که البته فعال‌اند تا این بحران‌ها را رفع کنند.

نظامی را در نظر بگیرید که این سطح از بحران‌ها را چه در داخل، چه در سطح بین‌المللی دارد. وقتی یک رژیم در بحران زندگی می‌کند، نیاز به فکرکردن دارد و باید این بحران‌ها را کاهش بدهد و مدیریت کند. وقتی بحران وجود دارد؛ یعنی باید فکر شود، اندیشکده‌ها فکر کنند تا بتوانند این رژیم بحران زی و بحران‌زا را مدیریت کنند.

ضلع دوم، نظام سیاسی داخل رژیم است. اصولاً نظام‌های دموکراتیک، از قابلیت پذیرش بیشتری برای کار اندیشکده ای برخوردارند، چون اندیشکده‌ها می‌توانند بر آن ساحت تأثیرگذارتر باشند. رژیم اگرچه نژادپرست است ولی بر اساس سنت بن گوریون و اساس نظامی که گذاشته بود، این نظام باید دموکراتیک غرب باشد و به قول خودشان پرچمی از غرب باشد و در مقابل شرق از آن نگهداری کند. دلیل اینکه چرا غرب از اسرائیل حمایت می‌کند این است که اسرائیل از زمان فرانکشتاین زبان غرب است. هرچیزی که به الگوهای غرب نزدیک بود، به همان شکل ساخته و پیروی کرده بودند.

مسئله بعدی تاثیرگذار در رژیم گردش نخبگان است که شدت آن در اسرائیل خیلی بالاست. تاریخ رژیم را که ببینیم، همواره آدم‌های جدیدی دیده می‌شوند. مثلاً در حوزه نظامی آقای بنی گانتز[۳] را امروز به‌عنوان یک نیروی حوزه سیاسی می‌شناسیم و مثال دیگر آقای شارودی است که سال ۱۹۸۳ نخست‌وزیر می‌شود اما یک‌دفعه حذف می‌شود. نتانیاهو[۴] و بن گوریون[۵] استثنا هستند، ما اصلاً در تاریخ رژیم همچین نمونه‌هایی نداشتیم و اینها رکوردشکنی کردند که البته چالش‌های خودش را داشت. وقتی گردش نخبگان اتفاق می‌افتد فضا مهیا می‌شود تا افراد و مشاوران جدیدی بیایند. پادشاه عربستان ملک عبدالله از سال ۱۹۶۰-۶۵ تا زمانی که نمرده بود مشاورانش یکی بودند. آقای بن سلمان هم مشاورانش همان‌ها هستند تا وقتی که بمیرد. اما وقتی گردش نخبگان اتفاق می‌افتد مشاوران و افراد جدید در سیستم حضور و نفوذ پیدا می‌کنند. این ویژگی رژیم باعث می‌شود یک رژیم تخصص‌گرا باشد. اسرائیل رژیم نوبلیست‌های فراوان است با این ابعاد و با این حجم جمعیت. نوبلیست‌های آن در حوزه علم به‌ویژه شیمی، فیزیک و آی‌تی کار می‌کنند. این پیوست را بگذارید جلو آن سه‌گانه‌ای که خدمت شما عرض کردم، نتیجه این که ساختار این رژیم یک ساختاری می‌شود که اندیشکده دارای جایگاه می‌شود.

ما اساساً نمی‌توانیم رژیم صهیونیستی را یک دولت ملت بدانیم، چرا که به عنوان مثال بر سر قانون اساسی هم تفاهم ندارند. آنها در آخرین تلاششان برای قانون اساسی ۴۰۰۰ صفحه نوشته‌اند اما بر آن به تفاهم نرسیدند، حتی سر هویت خودشان به توافق نرسیدند. این یکی از آن زمینه هایی است که همیشه این چالش را دارد.

دومین بحثی که دارند این است که این رژیم اساساً هنوز نمی‌داند کشورش تا کجا هست و چگونه است؛ یعنی بخش‌هایی از آن نهر تا بحر را مدنظر می‌گیرند، بخش‌هایی می‌گویند همان بیت‌المقدس هم نیست و فقط یک جایی باشد که زندگی کنیم. در کل حدود جغرافیایی خودشان را هم نمی‌دانند. البته جغرافیا زمینه اصلی‌شان نبوده است؛ ولی همان هم مشخص نیست. این هم یکی از بحث‌هایی‌ است که نشان می‌دهد این رژیم حالت طبیعی ندارد.

بحث بعدی، بحث سیالیت است؛ مثلاً در یک دوره‌ای می‌بینید مهاجرت در آن تقویت می‌شود. پس از آن طور دیگری اتفاق می‌افتد و بیشترین تقاضا برای مهاجرت به اروپا و آمریکا را دارند و این برای آنها سخت نیست. الان کمپینگ‌هایی گذاشته‌اند که به آمریکا بازگردند و جای دیگری هم انتخاب نمی‌کنند. این موارد نشان می‌دهد که رژیم، رژیمی است که بحران‌زا و بحران‌زی است.

این پرسش شاید دقیق‌تر باشد که تفاوت اندیشکده‌ها در رژیم با جای دیگر چیست؟ چون اندیشکده‌ها، در همه کشورها هستند و کارکردهایی دارند؛ از جمله اینکه تولید دانش می‌کنند، policy می‌نویسند، برنامه و گزارش و هشدار می‌نویسند و از این جنس کارها. در اینجا تفاوتش چیست؟ اندیشکده‌های صهیونیستی چه ویژگی‌هایی دارند؟

اول اینکه تولید ادبیات و تولید دانشی که در اندیشکده‌های رژیم صورت می‌گیرد برخلاف بسیاری از اندیشکده‌های جهان به‌صورت شفاف در دسترس مردم قرار می‌گیرد؛ یعنی اتاق‌های اندیشکده‌های صهیونیستی به‌جای آنکه بتنی باشد شیشه‌ای است؛ البته بحث اندیشکده‌های حوزه امنیت و ارتش که  جایگاه امنیتی دارند کمی متفاوت‌تر است؛ اما در کل محصولاتشان شفاف است. اساساً این تعامل با مردم برای اندیشکده‌های صهیونیستی مهم است؛ به‌ویژه در بحث سیاست‌گذاری بسیاری از تولیدات اندیشکده‌های صهیونیستی به طور کامل منتشر می‌شود و شما می‌توانید نظام مسائل آنها را ببینید. هر چند این کار را با قصد خاصی می‌کنند. همین مسئله باعث می‌شود که این ارتباط فراگیر باشد؛ چون جامعه رژیم یک جامعه تحصیل‌کرده است و افراد به‌نوعی درگیر این مسائل هستند و همین رفت‌وبرگشت دارای اهمیت است؛ مثلاً در همین بحث قضایی که ارتش و نیروهای امنیتی درگیر هستند و نظر می‌دهند، در اندیشکده‌ها این دعواها درست شده و در همان‌جا هم حل می‌شود. شاید این یکی از آن قابلیت‌هایی است که نمی‌گذارد بحران‌ها بالا بروند و سطح آن را پایین می‌آورد. بحث شفافیت در کار اندیشکده این است؛ درحالی‌که در خیلی از کشورهای جهان در اروپا و آمریکا اینطور نیست. در امارات و عربستان هم گزارش اندیشکده‌ای اصلاً منتشر نمی‌کنند، هر چند خیلی هم نشست می‌گذارند و کار می‌کنند.

این شفافیت باعث یک تعاملی می‌شود و به‌نوعی همه نخبگان درگیر مسئله می‌شوند و نکته جالب اینکه هم رقبا و هم دوستان را درگیر می‌کند و جالب‌تر اینکه وقتی دشمنان به این مسئله می‌پردازند ضعف‌ها را به رژیم نشان می‌دهند. یعنی این رفت‌وبرگشت‌ها و بررسی‌ها، نقطه‌ضعف‌ها را نشان داده و این هم یک سیستمی است که وجود دارد. بنابراین یکی از ویژگی‌های خاص رژیم بحث شفافیت تولید دانش است.

مسئله دیگری که در رژیم اتفاق می‌افتد و از این مسئله استفاده می‌کنند، بحث لابی‌گری غیرمستقیم است، به این طریق که صهیونیست‌ها یک اندیشکده قوی را که تربیت می‌کنند، تلاش می‌کنند تا این اندیشکده با اندیشکده‌های معتبر جهان، ارتباط بگیرد و با آنها کار ‌کند. بخشی از اینها ضمن اینکه باعث تقویت نظام اندیشکده‌ای و بین‌المللی‌شدنشان می‌شود، سبب می‌شود آن‌ها در خود فرو نروند و به اصطلاح، خود گوییم و خود خندیم، عجب مرد هنرمندیم، نشود. در حال حاضر خیلی از اندیشکده‌ها در جهان سوم این گونه است که می‌گویند ما این نقطه قوت را داریم پس خیلی هنرمندیم، اما آنها نه می‌روند بین‌المللی شوند و نه مشارکت می‌کنند. اسرائیلی‌ها سند امنیت ملی‌شان را در کندی اسکول[۶] نوشته‌اند. غیر از این که همکاری بین‌المللی می‌کنند، خواسته‌های خودشان را هم به نظام‌های تصمیم‌سازی رفیق و رقیب انتقال می‌دهند. اگر چه خود تأثیر می‌گیرند؛ اما تأثیرگذاری هم دارند. مسئله‌ای که در اندیشکده‌های صهیونیستی اتفاق می‌افتد این است که مشارکت بین‌المللی در سطح بالاتری اتفاق می‌افتد. به عنوان نمونه در سمینارهای اروپا، شرق آسیا و هرکجا که رفتم، اسرائیلی‌ها به طور فعال در اندیشکده‌ها کار می‌کنند.

آنچه رژیم را اینجا خاص می‌کند این است که خواسته‌های خودشان را به نظام تصمیم‌سازی مقابل انتقال می‌دهند و مشارکت ایجاد می‌کنند و خودشان هم درک کنند که زبان دنیا چیست تا طبق آن رفتار کنند. این مسئله یک پیوست دیگر هم می‌خواهد و آن ظرفیت نیروی انسانی است که آنها دارند. رژیم، نیروی انسانی تربیت شده در اندیشکده‌ها را دارا هست و اکثر مقامات سیاسی آنها در اندیشکده ها هستند از جمله نخست‌وزیرهای سابق و بازیگران سیاسی سابق هم که سال‌هاست از ساحت سیاسی دورند مرتبا با اندیشکده‌ها و رسانه‌ها کار می‌کنند.

این کار غیر از اینکه خودشان را ارتقا می‌دهد، در طرف مقابل هم لابی‌گری ها را انجام می‌دهند و هم سیاست های خودشان را پیش میبرند. خیلی از اقداماتی که امریکایی‌ها انجام می‌دهند حاصل همین نشست‌های مشترک است که تفکر خودشان را به امریکایی‌ها انتقال داده‌اند، امریکایی‌ها هم از آنها حمایت کردند درحالی که در خیلی از کشورها این اتفاق نمی‌افتد. الان نشست‌های مشترک بین‌المللی، نشست‌های جدی اندیشکده‌ای در بقیه جهان به نسبت شدت آن در اسرائیل کمتر است. مثلاً موسسه ملی امنیت اجتماعی[۷] هفته‌ای دو نشست اندیشکده‌ای با اندیشکده‌های مهم دنیا دارد. بحث بازیگری چین که سال ۲۰۲۰ قصد داشت در بندر حیفا سرمایه‌گذاری کند و آمریکایی‌ها مخالف بودند، بنیادگراترین و ضد چین‌ترین، بنیاد دفاع از دموکراسی بود. موسسه ملی امنیت اجتماعی آنقدر برنامه مشترک با بنیاد گذاشت و از منافع مشترک گفت تا آمریکایی‌ها کوتاه آمدند.

مسئله دیگری که در اندیشکده‌های رژیم می‌بینیم و نسبت به دیگر اندیشکده‌ها خاص است، بحث انحراف اذهان عمومی است. بسیاری از تولیدات اندیشکده‌ای رژیم عملیات فریب است. نظام فرهنگ سیاسی غرب و نظام‌های دموکراتیک این ویژگی را دارند که اصولاً دشمنانشان را بزرگ و کاریکاتوری می‌کنند. دلیلش هم این است که وقتی شما دشمن کوچکت را بزرگ می‌کنید دو فایده دارد: یکی اینکه تفکر سازمانی و نظام تصمیم‌سازی را آماده می‌کنید که با این تهدید مواجهه داشته باشد، دوم اینکه می‌توانید دشمن کوچک را شکست بدهید و بهره‌مندی داشته باشید. برای مثال رژیم می‌گوید پرونده هسته‌ای ایران جدی است؛ ولی در کنار آن پهپاد ما را می‌زند، چون می‌گوید هسته‌ای چیزی است که دنیا روی آن اجماع می‌کند. این‌ عملیات فریب است، اندیشکده‌ها در داخل هم همین کار را می‌کنند، خیلی از مسائل را شکل می‌دهند، موضوعی را بزرگ می‌کنند. نتانیاهو متخصص این کارها بود از جمله اینکه بخش‌های امنیتی را پررنگ می‌کرد و بحث‌های دیگر را کنار آن پیش می‌برد. توجه انبوه روی یک موضوع می‌کنند در حالیکه خروجی اصلاً این موضوع نبوده و موضوع دیگری بوده که می‌خواستند نظام تصمیم‌سازی رقیب را دچار اختلال کنند. موارد بسیاری را می‌توان برای این امر مثال زد، مثلاً در حوزه امنیت ملی دشمن را بزرگ می‌کنند. آقای نتانیاهو هشدار می‌دهد که ایران هسته‌ای می‌شود و بعد این را به شهروندان اسرائیلی القا می‌کند.

کسانی که در حوزه اندیشکده های صهیونیستی کار می‌کنند یکی از چالش‌هایی که دارند این است که رسانه‌های اسرائیل به‌قدر زیادی درگیر فضاسازی عملیات فریب می‌شوند.

نمی‌خواهم بگویم اینها خیلی راهبردی‌اند اما در این بحث دقت نظرهایی هم دارند.

مسئله دیگری که رژیم روی آن کار می‌کند «تصویرسازی» است. اصولاً اندیشکده‌های رژیم تلاش می‌کنند تصویر خاصی از اسرائیل نشان بدهند، چون بزرگ‌ترین چالش رژیم صهیونیستی تصویر او در نگاه جهانی است و در کنار مسائل دیگر نگاه ویژه‌ای به تصویرسازی و برندسازی دارند. کشورهای کوچک برای بقا نیاز به برندسازی دارند چون ابعاد ژئوپلیتیک و ابعاد استراتژیک، بعد جمعیت و عمق استراتژی ندارند که مهم باشند؛ به همین دلیل برند اسرائیل باید در دنیا مهم باشد. در حال حاضر قطری‌ها هم همین کار را می‌کنند. جام جهانی برگزار می‌کنند که همه دنیا قطر را بشناسد تا اگر کشوری بخواهد گوشه چشمی به آن داشته باشد دنیا به آن واکنش نشان  ‌دهد. در کل برند و تصویر می‌سازند، مثبت یا منفی فرقی نمی‌کند؛ به قول سلبریتی‌ها، منفور باش؛ ولی معروف باش. می‌خواهند مردم بدانند جایی به اسم اسرائیل هست که قرار است اتفاقاتی در آن بیفتد. این هم یکی از کارکردهای آنهاست، حالا گاهی منفی است مثل مسئله فلسطین که می‌گویید اگر یک عقل سلیم بود این رفتار را نمی‌کرد.

گفتار دکتر حسین آجرلو در نشست: «سیری در اندیشکده‌های جهان؛ اندیشکده‌ها و نهادهای سیاست‌پژوهی در رژیم صهیونیستی»

[۱] Ashkenazi

[۲] Sephardi

[۳] Benny Gantz

[۴] Netanyahu

[۵] Ben-Gurion

[۶] Kennedy school

[۷] National Institute of Social Security) INSS(