اولین رویداد «کافه عدالت» با حضور حجتالاسلام سید عباس نبوی، مسئول مؤسسهی پژوهشی تمدن و توسعهی اسلامی در روز دوشنبه ۷ آبان ۱۴۰۱ در خانه اندیشهورزان برگزار شد که در ادامه، گزارشی از رویداد آمده است.
در تاریخ تمدن اسلامی، سه پیشینه در بحث عدالت وجود دارد؛ اما هیچکدام به سمت عدالت اجتماعی سوق و حرکت پیدا نمیکند. مبحث اول بحث صفت عدالت خداوند است که متکلمان و فلاسفهی ما از مسلمان در مقابل اندیشهورزان غیرمسلمان و فلاسفه یونان در این زمینه خیلی بحث کردند. این که عدالت بهعنوان صفت خداوند چیست و چگونه باید در نظر گرفته شود مهمترین نکتهی اندیشه اسلامی است.
تنها جایی که خداوند لفظ امر را آورده «امر به عبادت خود» است؛ یعنی «لا تعبدو الالله» امر کرده که غیر از خدا را نپرستید، بنابراین چون بحث بسیار مهم بوده هیچ یک از متفکران اسلام از همه مذاهب اسلامی نمیتوانستند بگویند عدالت در اسلام ضعیف است یا نیست؛ بنابراین این بهعنوان صفت بسیار مهمی برای خداوند مطرح شده و باید فلاسفه و متکلمان میآمدند و بحث میکردند که این صفت با اهمیت خود چگونه الان میخواهد نسبت به خداوند مطرح شود.
خداوند دو تا صفت ذاتی اصلی بارز دارد که قابلدرک و فهم است در حیات بشری یکی توحید و وحدت الهی و یکی هم عدالت الهی است، لذا گفتند که اصول دین پنج تا است اولی توحید دومی عدل الهی است و بعد به دنبال توحید و عدل سه مورد بعدی مطرح شد در شیعه مطرح کردند که خداوند برای این جریان حرکت توحیدی و عدالت پیامبران را فرستاده و در آیه شریفه هم فرمود: «انزلنا رسلنا بالبینات لیقوم الناس بالقسط» بنابراین بحث توحید و عدالت منتهی شد به بحث نبوت و به دنبال آن استمرار نبوت امامت برای اینکه حرکت کنیم به معاد و روز قیامت، اصل مسئله همین توحید و عدالت است.
پیشینهی دوم بحث عدل و عدالت پیشتازان امر دین است که آن کسی که میخواهد دین را بیان و تبیین کند پیشوای فکری و دینی جامعه باشد. آن کسی که میخواهد هدایتگر جامعه، فتوای دین را بیان کند، قضاوت کند و یا میخواهد امام جماعت باشد؛ این را همه مذاهب اسلامی پذیرفتند که شخص باید دارای عدالت باشد. عدالتی که در حقیقت وارد زندگی میشود سه رکن را شکل میدهد: یکی ملازمت با حق و دوم ملازمت با تقوا و سوم ملازمت با عدالت؛ یعنی اگر قرار است دین در جامعه درست مطرح شده و جلو برود باید حاملان آن در سطوح و زمینههای مختلف باید عدالت داشته باشند.
پیشینیهی سوم مسئلهی عدالت این بحث بوده که به هرحال افعال و رفتارهای مؤمنان باید به سمت عدالت باشد. اگر این را نداشته باشند، از ایمان دور میشوند و فسق پیدا میکنند، مومن نمیشوند و فاسق میشوند؛ یعنی رگههایی از ایمان هم اگر دارند، آن رگهها مؤثر نیست و به سمت فسق میروند. این پیشینهی مبحث است؛ اما در دوران جدیدی بحث عدالت اجتماعی مطرح شده این است که از این نوع مبانی و رفتارها و کنشها به سمتی برویم که در جامعه، قواعد عدالت شکل بگیرد و جامعه بتواند بر مسیری که این قواعد عدالت سوق میدهند، بر این مسیر حرکت کرده و جلو برود.
آیا عدالت غایت و سعادت را مشخص میکند؟
ما از فلاسفهی وجودی جدید غرب، بعضی نکات خوب را باید مورد توجه قرار دهیم. ملاصدرا آمد خیلی روی اصالت وجود تأکید کرد. این خود یک اگزیستانسیالیم است. این حقیقت وجودی که دارد بیان میکند در اینجا، بحث بسیار مهمی است که در این حقیقت وجودی، شما مرزی میان مبدأ و غایت ندارید. همیشه مبدأ در حال شدنهایی است که خود و شدن آن غایت است.
تحقق عدالت در گام دوم انقلاب اسلامی در جامعه
الان کار خیلی مشکل شده است و ما در حقیقت یک نوع انقلاب درونی لازم داریم تا بتوانیم به آن سمت حرکت کنیم و برسیم. بهنوعی میتوانم بگویم برگشتن به پشتسر و جراحیکردن آثار مهمی از آنچه که در پشتسر باقی مانده، مهمتر از قدمهایی است که میخواهیم برداریم و جلو برویم؛ ولی شما میبینید فضای اقتصاد و سیاست، چنین اجازههایی را اصلاً نمیدهد. دنیای امروز تبدیل به دنیای شانس شده است. رقابت، خلاقیتهای فرصتساز و فرصتسوز؛ یعنی از یک طرف فرصتساز است برای آن خلاق و از طرف دیگر فرصتسوز است برای بسیاری از دیگران که داشتند خود را آماده میکردند و جلو میرفتند. وقتی چنین فضایی حاکم است، اصلاً بحث کردن از عدالت، چگونه میتواند راه خود را به فضای حرکت اجتماعی باز کند و جلو برود؟ کمترینهایی که میخواهد حرکت کند اتفاق نمیافتد بنابراین خیلی کار دشواری داریم.
و درنهایت:
اندیشگاه طراحی و اقامه عدل تقریبا یک سال است که تشکیل شده است که حالا بیشتر کار نظری کرده است. جزء اندیشکدههایی است که بین همین جامعهی اندیشکدهها فعالیت میکند. یک کتابی تألیف شده است به نام «عدالت در عمل» که در واقع این محتوا را مطرح میکند که ما چگونه میتوانیم عدالت را در جامعهی اسلامی، در عمل پیاده کنیم. ما یک تعبیری از آن داریم تحت عنوان نظریه عدالت ولایی؛ یعنی ما میگوییم اقامه عدل از طریق جاریسازی همان ولایت امکان پذیر است و بعد در آنجا فرد عادل را تعریف کردهایم که چه کسی است و چه ویژگیهایی باید داشته باشد. جمع عادل را تعریف کردهایم که جمع عادل چیست و چه ویژگیهایی باید داشته باشد و اصلیترین حرفی هم که در واقع میزند، این است که عدالت تا طراحی نشود، امکان پیادهسازی آن وجود ندارد؛ بنابراین یک الگویی درست کردیم که شما اگر میخواهید در ۵ حوزهی عدالت سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، بین نسلی و قضایی و جبران حقوق از دست رفته که حالا هر کدام از این پسوندها هم دلیلی دارد، در واقع گروههایی باید تشکیل شوند که ما ۴۰ گروه پیش بینی کردهایم که تشکیل شود. هر گروه باید نظام واره مسائل را استخراج کند و بعد برای اینکه در هر مسئله طراحی عادلانه کنیم، ۱۰ گام را باید طی کنیم. گام اول آن، تبیین مسئله است. گام دوم فهم عمیق دینی است، فهم عمیق دینی حدود را برای ما مشخص میکند. یک سری حد واجب داریم که حتماً باید رعایت شوند. یک سری هم حرام داریم که حتماً باید اجتناب کنیم. قسمت مستحب و مباح و مکروه به تعبیر شهید صدر منطقه الفراق است؛ یعنی آنجا محدودهی طراحی ما است. حضرت امیر در نامهی ۵۳ نهج البلاغه خطاب به مالک اشتر میفرماید ما در آن منطقه که منطقه الفراق است، باید جایی را در نظر بگیریم که حق را کاملتر انجام بدهد، عدالت را فراگیرتر اجرا کند و رضایت مردم را بیشتر تأمین کند، آن نقطه را ما باید پیدا کنیم. پس در واقع مبنای طراحی ما در همین منطقه طراحی میگنجد.
سوم تدوین حقوق و تکالیف ذیحقها است. ذیحقها چه کسانی هستند و چه حقوق و تکالیفی دارند و معیارهای رضایت عمومی چیست؟ چهارم بررسی راهحلها و انتخاب راه حل مناسب است. حالا ما از همه جای دنیا میتوانیم راهحلها را بررسی کنیم. راهحلها خود را هم بگذاریم وسط و ببینیم کدام راه حل آن معیارهای حقوق و رضایت را بیشتر جلب میکند، آن راه حل مناسب ما میشود. بعد، نوبت تدوین قواعد عادلانه است. حالا همینطور که صحبت کردیم با حاج آقا مبنا مساوات است؛ یعنی ما در طراحی باید از مساوی شروع کنیم. این به این معنی نیست که همهجا مساوی بودن عادلانه است؛ ولی نباید از تفاوتی شروع کنیم که نمیدانیم عادلانه است یا ممکن است تبعیض باشد. مبنا مساوی است. اگر توانستیم اثبات کنیم که اینجا مساوی عادلانه نیست، باید بگوییم معیار چیست برای تفاوت. میزان و ابزار سنجش تفاوت، چگونه است. اگر این ۳ را بگوییم میتوانیم تفاوت را به عنوان یک معیار بپذیریم و بعد به مکمل برسیم. برای مثال در سازمان حقوق و دستمزد متناسب است. حالا باید با معیارهای درست تعریف شود، ولی مزایایی که سازمان اعطا میکند، باید مساوی باشد. مثلاً سازمان حق ندارد پرسنل خود را بفرستد مشهد ولی کارکنان را به هتل ۳ ستاره و مدیران را هتل ۵ ستاره راهنمایی کند! نه اینجا مبنا مساوات است و یک جا هم مکمل است، برای مثال گروه که تشکیل میشود باید مکمل تشکیل شود؛ یعنی تخصصهای آنها باید تکمیلکنندهی همدیگر باشد.
طراحی فرآیند منصفانه است. فرآیند همان گامهای انجام کار است، منصفانه بودن به چه معناست؟ هر فرآیند، یک سری ذیحق دارد و حقوق آنها مشخص است. اگر در آن فرآیند، آن حقوق رعایت شود فرآیند منصفانه میشود. ساختار باید متوازن و متناسب باشد. شما میخواهید ساختار درست کنید برای یک سازمان و این نظام باید متوازن باشد؛ یعنی بار بر روی دوش یک عده نیفتد. بار کاری باید متناسب توزیع شود. معیار، شایستگی و صلاحیت است. زمانی که اینها را انجام دادید، ابزار و سامانه میخواهید. خب یک سامانه هم باید طراحی کنید که کارآمد باشد. اطلاعاتش صحیح و کامل باشد چراکه مبنای قضاوت قرار خواهد گرفت. در نهایت طراحی که آماده شد، باید این طراحی با خبرگان مرور شود که اشکالات آن مشخص شود. با نمایندگان ذیحقها نهایی شود. هر گروه و طبقه ذیحقی باید یک نمایندهای که او را میشناسد و میتواند از او دفاع کند، بیاید نگاه کند که طراحی، همهی آن موارد را محقق کرده است و با متولی، اجماعسازی شود؛ وگرنه حقوق ذیحقها مشخص است و طرح هم نهایی شده است؛ ولی ملاحظات اجرایی باید در طرح لحاظ شود.
گاهی اوقات باید طرح مرحلهبندی شود. گاهی اوقات باید چیزهایی به خاطر شرایط و مقضیات زمان به آن اضافه شود و نهایتاً بعد از نهاییشدن، طرح اقامه شود و بعد هم ارزیابی و اصلاح صورت پذیرد. یکی دو بار که این چرخه بچرخد، طرح کاملی میشود که بعد از آن که در منطقهای آزمایشی اجرا شد و اشکالات آن برطرف شد، میتوان آن را به سایر نقاط هم تعمیم داد. بنابراین ما حرفی که در اندیشگاه داریم، کلمهی طراحی را اضافه کردیم و بر مبنای آن نظریهای دادیم که چارچوبی دارد که بر اساس آن میشود عدالت را شکل داد که در ۵ حوزه، ۴۰ گروه را مشخص کردیم. در هر گروه باید نظاموارهی مسائل استخراج شود و در هر مسئلهای این ۱۰ گام طی شود. بنابراین روش ما برای اقامهی عدل در گام دوم انقلاب اسلامی این است. کتاب آن هم عدالت در عمل است. دو مثال هم زدهایم که این گامها را طی کردیم و گفتیم نتیجه چگونه خواهد شد.