نوشته شده در ۱۰ مهر ۱۴۰۰
نشست تلنگر برای ایران ۱۰ام مهرماه سال ۱۴۰۰ در خانه اندیشهورزان برگزار شد. در این نشست از کتاب از کتاب تلنگری برای ایران با زیر عنوان ضورتها و قابلیتهای رویکرد رفتاری در سیاست عمومی رونمایی شد. امکان حضور مجازی در این نشست از طریق اسکایروم نیز برای علاقهمندان تدارک دیده شده بود. کتاب تلنگر برای ایران با قلم علیرضا نفیسی، طهماسبی و محسن اشعری نوشته شده است.
موضوع این نشست:
بیان تجربه؛ تلنگری برای کاهش پیک مصرف برق در ۶ استان ایران با حضور حمیدرضا داهویی مدیرعامل شرکت توس.
مهمانان این برنامه:
دکتر پورعزت؛ استاد دانشکده مدیریت دانشگاه تهران و رئیس انجمن مدیریت دولتی ایران
حمیدرضا داهویی مدیرعامل شرکت (توسعه و سیاستگذاری سامان) توس
علیرضا نفیسی؛ دکتری مدیریت رفتاری دانشگاه تهران
طهماسبی کارشناس ارشد سیستمهای انرژی دانشگاه تهران
محسن اشعری دانشجوی دکتری مدیریت از دانشگاه تهران
مهمانان:دکتر پورعزت، حمیدرضا داهویی، علیرضا نفیسی، طهماسبی، محسن اشعری
تاریخ:۱۰ مهر ماه
در ابتدا به نویسندگان کتاب تبریک میگویم و تشکر میکنم که وارد حوزه دشواری شدهاند. این که گفته میشود سابقه سیاست عمومی در ایران کم میباشد درست نیست، سابقه این حوزه از سن من بیشتر میباشد. اساتید به نامی نیز در این حوزه فعالیت کردهاند. چالش سنگینی در خصوص اسم این رشته وجود داشت که دوستان علوم سیاسی نام سیاستگذاری را به کار بردند و دوستان مدیریت دولتی واژه خط مشی گذاری عمومی را پسندیدند. از اساتید بزرگ این حوزه میتوان به دکتر سید مهدی الوانی، دکتر ابوالحسن فقیهی، دکتر محمد سعید تسلیمی و دکتر علی اکبر فرهنگجو اشاره کرد. اکنون نیز دکتر دانایی فر با جدیت در این حوزه کار میکنند.
آن چه که تیلور در خصوص تلنگر در کتابش مطرح کرده دال بر این معنا بود که اقتصاد را نمیتوان و نباید صرفا از پرسپکتیو عدد و رقم اقتصادی نگریست. باید نگاهمان به اقتصاد عمیقتر، وسیعتر و همه جانبهتر باشد. تاکید بر این که باید انسان و ملاحظات رفتاریاش را دید. وی شکستهای پی در یی نظریههای اقتصادی در وضعیت پیشبینی دانش را در کشورهای گوناگون آسیب شناسی کرده است. همانطور که میدانید وظیفه علم پیشبینی و تحلیل وضعیت موجود میباشد. هنگامی که وضعیت موجود را تحلیل میکند توصیفی کار کرده و در نگاه آینده نگرانه و پیشبینی تحلیل عمیقتری را ارائه میدهد.
اگر بخواهیم نگاه تیلور را ریشهیابی کنیم به حدود ۷۰ سال پیش بر میگردد. در آن زمان گفته شد که علوم انسانی یا سیستمهای انسانی پیچیدهتر از سیستمهای فیزیکی و زیستشناسانه میباشد. بعدا گفته شد که جامعه از انسان هم پیچیدهتر بوده و باید به جامعه دقیقتر و عمیقتر نگاه کرد. آنها بیان کردند که در آینده سیستمهایی به وجود خواهد آمد که امروزه برای ما ناشناخته است چون مصادیق و رفتارهایش را نمیشناسیم. جزم اندیشی را کنار گذاشته و بازتر به آینده نگاه کردند. در ادامه پیشبینی کردند که در ۵۰ یا ۷۰ سال بعد حرفهایی کاملا جدید زده میشود. هر چند در این مدت سیستمی پیچیدهتر از سیستم اجتماعی دیده نشده.
در سیستم اجتماعی اتفاقی صورت میگیرد که آن را از سیستم انسانی پیچیدهتر میکند. ایفای نقش و تنوع در سازهها مطرح میشود. در سیستمهای انسانی با انسانی سروکار داشتیم که علائم و نمادهای را برای خودش ابدا میکرد اما هرگز وجود تنهای خودش را پس از این که اجتماع را دیده باشد تجربه نکرده است. به عبارتی در طول تاریخ ما انسانی را نداریم که هرگز انسان دیگری را ندیده باشد. بنابراین انسان از زمانی که متولد میشود جامعه و سیستم انسانی را میبیند. این نکته را مد نظر داشته باشید که حتی اگر انسانی در خارج از جامعه متولد بشود و شانس بقا پیدا کند، بعید است که فارغ از جامعه انسانی به خودش فکر کند. بالارخ به تولد خودش میاندیشد و همسانی را برای خودش در نظر میگیرد.
بعد از سیستمهای حیوانی با تامل کمی میتوانیم از سیستمهای انسانی سخن گفته و به سیستم اجتماعی برسیم. سیستم اجتماعی سیستمی است که درونش نقشها تعریف میشود. در اینجاست که پیچیدگی نقشها بروز و ظهور پیدا میکند. علاوه بر پیچیدگی نقشها بحث تنوع انتخابها و قدرت انتخاب انسان برای جر و تفریح است. این که انسان میتواند طلب خیر و انتخاب کرده و اختیار داشته باشد پیچیدگی سیستم اجتماعی را مضاعف میکند. همین انتخاب بعدا باعث تنوع میشود.
این مقدمه از این جهت بیان شد که با پیچیدگی و تنوع بیش از حد جامعه انسانی به خودمان اجازه ندهیم که درک جامعه را به سطح سیستم انسانی تقلیل بدهیم.
موضوع قابل توجه در خصوص جامعه فرهنگ میباشد. فرهنگ رفتارهای ناخودآگاه یا ناخودآگاهی را به اعضای خودش آموزش میدهد. وقتی فرهنگ را تا حدی بشناسیم آموزشها به ما امکان پیشبینی میدهند. آن گاه که انسانها بداههسازی کرده و رفتار جدیدی میسازند امکان پیشبینی هم از بین میرود. بنابراین هنگامی که از اقتصاد سخن میگوییم، در واقع از فضایی بسیار پیچیده صحبت میکنیم.
پیچیدگی در همین سطح نمیماند، هنگام صحبت از اقتصاد تا حد زیادی میتوانیم رفتارهای اقتصادی را انتزاع کنیم. خصوصا رفتارهای آمیخته با فرهنگ مانند دقیق بودن، قابل مذاکره بودن. نسبت به سایر علوم اجتماعی اقتصاد با فضای سادهتری سروکار دارد. آن چه که درباره اقتصاد، پیچیدگی اقتصاد و ضرورت نگاه به رفتار انسانها تذکر داده میشود در باب سادهترین سطوح رفتار انسانی بیان شده. سطوح رفتاری پیچیدهتر در فضای سیاسی رخ میدهد. در فضایی که قابل ترجمه به پول نیست. به طور مثال قدرت را نمیتوان ترجمه و محاسبهپذیر کرد.
بحث به سیاست و قدرت ختم نمیشود. بحث آگاهی و فرهنگ به میان میآید. در این جا سطح انتزاع به شدت بیشتر میباشد و از آفاقگرایی تا حدی فاصله گرفتهایم. در اینجا میخواهیم در خصوص انسان و خط مشی که انسان را دچار تعالی کند صحبت کنیم. بنابراین لازم است که رفتار انسانی و پیچیدگی آن را در نظر بگیریم. ما میدانیم که بسیاری از خصوصیتهای رفتاری ما در کهن الگوهای فرهنگی ما نهفته است. ما حتی زمانی که گزارههای فرهنگی را بد تفسیر میکنیم آن کژ تفسیرها ذهن ما را به چالش کشیده و ساخت اجتماعی واقعیت را متفاوت میکند. کژ تفسیرهای مردم ما از استفاده نادرست از ادبیات کهن، ضرب المثلها به دست میآید. در واقع نوع برخورد مردم با یک دانش و ضرب المثل تعیین میکند که آینده چگونه شکل بگیرد نه حقیقت آن دانش یا ضرب المثل.
ما همواره وقتی که از سیستم اجتماعی سخن میگوییم، در واقع صحبت ما از اینجا و اکنون هست. در حالی که برای اینجا و اکنون آنگاهها و آنجاهای متعددی وجود داشته و ظهور و بروز پیدا کرده و شناسه گذاری شده است. مشکل اینجاست که حتی شناسه گذاریها قابل اعتماد نیستند به این دلیل که جامعهای که شناسهگذاری شده تغییر پیدا کرده.
در همین جلسه کم کم ذهن ما در حال تغییر میباشد. مطمئنا وقتی صحبت از نویسندگان ارجمند کتاب شنیده شود این تغییر بیشتر خواهد بود. این تغییرات به صورت مستمر رخ میدهد. هر چه قدر که ما برای مستند سازی تلاش کنیم متوجه نداشتن قدرت میشویم. در کلاس درس مباحثی مطرح میشود و ما شنوندگان صحبتها را میشنویم بازخورد صحبتها در اندیشه شوندگان حقیقتی است که در آن لحظه شکل میگیرد. این حقیقت میتواند کاملا متفاوت با گزاره ذهنی مدرس باشد. در صورتی که مباحث مطرح شده به نظریه و متن تبدیل شده است.
دقت کنید که این اتفاق در خصوص نظریههایی که قوام نگرفته و به متن تبدیل نشدهاند الان در ذهن خط مشی گذاری هستند چگونه تفسیر خواهد شد. مثالهایی که در سالهای گذشته در کشور ما رخ داده را در نظر بگیرید. در این مثالها ببینید که به چه میزان ضریب هوشی عاطفی باید بیش از باشد که مسئولان ما داشتهاند. قائلههایی که در خصوص افزایش قیمت سوخت به وجود آمد و واکنشهای مسئولان را در نظر بگیرید. ضریب هوشی که لازم بود مردم را آرام کرده و رفتار مردم را به طرف اهداف و منافع ملی سوق دهد بارها بیشتر از آنچه بود که مسئولان ما حتی رئیس جمهور ابراز کردند. بارها به این معنا نیست که اگر ضریب هوشی فرد ۹۰ بوده و الان باید ۹۱ شود. بارها یعنی اگر ضریب هوشی فرد ۹۰ بوده باید ۱۸۰ شود.
این واقعیتها را در نظر بگیریم و بگوییم که علم خط مشی به چه اندازه پیچیده میباشد. در انتها نیز کار این سه دانشمند و نویسنده جوان را تشویق کنیم. ممکن است بگویند که این کار گرته برداری است. گرته برداری مفهومی به اسم اقتصاد رفتاری وجود داشته به خط مشی رفتاری ارتقا داده شده است.
تجربه من و سابقهای که در این دانش دارم را در نظر بگیرید، اعتراف میکنم که این کار فوقالعاده ارزشمند میباشد. حتی اگر گرتهبرداری است گرته برداری هست که تا به اکنون توسط افراد دیگری صورت نگرفته. اولین بار این دوستان تلاش کردهاند که خط مشی را با پیچیدگیهای ویژهای که دارد به دیگران بشناسد. سعی کردهاند که خط مشی را با دستاوردهایی که آقای تیلور داشتهاند آمیخته کرده و در جایگاه اقتصاد قرار دهند. بعدا نیز به ما نشان دهند که خط مشی به ویژه آن گاه که سیاست و فرهنگ آمیخته میشود کار حتی از بحث اقتصاد رفتاری دشوارتر میشود.
از این جهت من این کار را به شدت لایق تشویق و تحسین میدانم و از اینکه امروز در اینجا هستم خوشحال میباشم. من امیدوارم که هر پنج سال یک کار جدید از این مجموعه سه نفره ببینم. در عین حال امیدوارم که تیم صرفا به این ۳ نفر ختم نشود. اعضای دیگری از اساتید جوان و مسنتر به این دوستان بپیوندند تا نهضت علمی شکل بگیرد. کارهای علمی انفرادی ارزش علمی چندانی نخواهند داشت و فراموش خواهند شد. اگر گروه کار فرازمانی شکل بگیرد و کارهای علمی را توسعه دهد آنگاه آن کار ارزشمند خواهد بود. همین الان ما وامدار افرادی هستیم که نام بردم و در دهههای گذشته دانشکده مدیریت دانشگاه تهران را بنا نهادند. از همان ابتدا نیز این کار را با مدیریت دولتی انجام دادند.
جرقه اولیه شکلگیری این کتاب در دبیرخانه شورای عالی فرهنگی به وجود آمد. ما در قسمتهای مختلف دبیرخانه شورای عالی فرهنگی فعالیت داشتیم و از نزدیک فرایندهای سیاستگذاری و خط مشی گذاری را مشاهده میکردیم. از نزدیک دیدیم که چطور تصمیماتی اتخاذ شده و چه فرایندهایی برای این تصمیمات طراحی میشود. سپس برای ارزیابی چه تصمیماتی صورت میگیرد. دغدغه این را داشتیم که چرا تجربیاتی داریم که قابل بهبود هست تا بقیه آن خطاها را تکرار نکند اما اینگونه نبود. همیشه این سوال برای ما مطرح بود که تصمیمات بر اساس چه مبانی نظریه گرفته میشود.
حوزهای که ما فعالیت داشتیم، سیاستهای تغییر رفتار در جامعه بود. از آن طرف موضوع اصلی شورای عالی فرهنگی نیز فرهنگ و تغییر رفتار میباشد. در ذهن ما این سوالها بود که تصمیمات بر اساس چه نظریههایی گرفته میشود. چطور میتوان این تجربیات منجر به شکست را ثبت کنیم و با سایر اندیشمندان این حوزه و سیاستگذاران به اشتراک بگذاریم. از دبیرخانه شروع کردیم و تجربیات را به نگارش درآوردیم. بعد از مدتی به این نتیجه رسیدیم که تجربیات ما زیاد نیستند پس به سراغ سایر کشورها برویم. در سایر کشورها در حوزه تغییر رفتار چه کارهای انجام شده و در کدام قسمتها موفق بودند و شکستهایی داشتهاند. چه دلایلی برای موفقیتشان وجود داشت.
بعد از نگارش مطالب تصمیم گرفتیم که افراد با تجربیات شکست و موفقیت در این زمینه تجربههای خود را مطرح کنند. سایت ایران تلنگر را راهاندازی کردیم و از شهریور سال ۹۶ نوشتههایمان را منتشر کردهایم. نزدیک به یکسال و خرده مطالبمان در سایت و مجلات دیگر منتشر میشد به طور مثال سایت دیده بان و کانالهای تلگرامی. بعد از مدتی به این نتیجه رسیدیم که نوشتههایمان را به کتاب تبدیل کنیم. از طرفی کتابی در خصوص جمعآوری مطالعات موردی سیاستگذاری در جامعه علمی ما وجود نداشت. کتاب تلنگر برای ایران را میتوان اولین کتاب در فضای سیاستگذاری با محوریت ارائه تجربیات دانست.
کتاب تلنگر ۳ هدف خاص دارد. اولین هدف کتاب این بود که تجربیات موجود را در اختیار جامعه سیاستگذاران قرار دهیم تا سیاستگذاران در فرایندهای تصمیمگیری از این تجربهها استفاده کنند. این کار باعث میشود که شکستها را تکرار نکنند و به موفقیت برسند. نگاه دوم در تدوین این کتاب اهداف آموزشی بود. ما سعی کردیم این کتاب در فضای جامعه علمی منتشر شود به خصوص جامعه دانشگاهی تا دانشجویان مطالعه کنند. نگارش ما به گونهای بود که بعد از هر مورد سوالاتی را قرار داده بودیم تا مطالعهکنندگان عمیقتر تامل کنند. سومین هدف نیز این بود که مورد نگاری شکل بگیرد تا همه بتوانند به نگارش کتاب بپردازند.
همانطور که گفته شد تمرکز کتاب تلنگر برای ایران مطالعات موردی هستند. ما حدود ۱۰۰ مورد در موضوعات مختلف استخراج کردیم و سعی کردیم که برای هر مورد ۳ ویژگی خاص در نظر بگیریم. ویژگی ابتدایی این بود که قبل از اینکه مورد مطح بشود در چند نظریه پیوسته جایگاهش قرار بگیرد تا فرد نظریه را مطالعه کند. در ادامه مورد را به طور خاص مطالعه کند و پس از آن هم سوالاتی قرار بگیرد که باعث تعمق فرد شود.
ویژگی بعدی کتاب بین رشتهای بودنش میباشد. دکتر هم اشاره کردند که ما هر چقدر جلوتر میرویم متوجه میشویم که فضای سیاستگذاری منحصر به یک رشته خاص نیست. رشتههای مختلف باید دست به دست هم بدهند تا تیمهای فرازمانی و فرامکانی شکل بگیرد که در خصوص موضوعات پیچیده اجتماعی تصمیمگیری کنند. ما در این فضا اقتصاد رفتاری، روانشناسی اجتماعی، مدیریت و سیاستگذاری به طور خاص را داشتیم. ما ابعاد مختلف فضا را با هم دیدیم. به این فکر افتاده بودیم که در اگر قرار است خط مشی مناسبی شکل بگیرد چه افرادی باید دخیل باشند. این نکته از این جهت بیان شد که میتواند برای مخاطبهایی از حوزههای مختلف مناسب باشد.
از طرفی ما الان سیاستگذاری را در کشور داریم که فرصت پژوهش مفصل ندارد. ابین سیاستگذار به ساختار ذیل خودش اعتمادی ندارد و فکر میکند بسیاری از مسائل حال حاضر مربوط به همان میباشد. هیچ تجربه دیگری از مسائل مشابه و مبتلابه در ایران و دنیا ندارد.
از طرف بین مسائل روی زمین سیاستگذار و متون علمی سیاستگذاری اختلاف زیادی وجود دارد. من فکر میکنم که کارکرد اصلی این کتاب پر کردن این گپ و تلاش برای این کاهش ارتفاع میباشد. بهتر است که این کار توسط اندیشمندان دیگر ادامه پیدا کند. کارکرد دیگر این کتاب و کتابهای مشابه ارتقا شهود سیاستگذار است. بحث کتاب تلنگر برای ایران، بحث فلسفه سیاسی نیست بلکه با مثالها و مطالعات موردی بین مسائل سیاستگذار و تجربهها ارتباط برقرار کنیم.
نمونههایی از این چالش مساله انتخابات در ایران، انتخاب رشته کنکور و مصرف انرژی میباشد. همان طور که اشاره شد رشته من سیستمهای انرژی است و در حال حاضر هم تحلیلگری انرژی در مجموعه پژوهشکده سیاستگذاری میباشد. به واسطه تجربه چندین سالهای که از حوزه سیاستگذارهای انرژی داشتهام، ارتباط این کتاب و تلاشهایش در این خصوص را بیان میکنم.
ما بعد از ۳ دهه سرمایهگذاری بسیار هنگفتی که برای توسعه انرژی انجام دادهایم به نقطهای رسیدهایم که در تابستان همه تجربه کردیم و برق قطع شد یا در دو سه ماه آینده گاز قطع خواهد شد. من به عنوان کارشناس این حوزه میگویم که مسئله به هیچ عنوان مسئله فنی نیست. این ماجرا پیچیدگی دارد که جامعه اصلی این کتاب و تلاش این کتاب هست که آن هم رفتار انسانی میباشد.
ما بیش از ۲۰۰ میلیارد دلار بر نیروگاه پارس جنوبی یا شبکههای انتقال انرژی سرمایهگذاری کردهایم. هیچ جای دنیا دسترسی موجود به شبکه گاز در کشور ما را ندارد. لذا وقتی میبینیم که مشکل همچنان پابرجاست باید به یک سمت دیگر ماجرا توجه کنیم. در همین ماه اخیر تحلیلهایی که در خصوص انرژی شد. در نگاه اول یک ناترازی بین عرضه و تقاضا وجود دارد. این موضوع بی سابقه بوده و ما سابقهای در این خصوص نداریم. پیچیدگی ماجرا نیز آن قسمت مصرف محسوب میشود چون هیچ برنامهای در خصوص کنترلش وجود ندارد. سیاستگذار نیز ترجیح میدهد مادامی که میتواند نیروگاه و خطوط انتقال بسازد به سراغ گزینههای سخت نرود.
ما به لحاظ دانش مدیریت پروژههای نیروگاهی، برقی و گازی جزو ۱۰ کشور برتر هستیم. مشکل ما در قسمت مصرف ماجرا است. اگر بخواهیم طرح عملیاتی که برای اجرای سیاست طرح کنیم، طرح عملیاتی از جنس مدیریت پروژه نیروگاهی ساده با نهایتا یکی دو عامل و بازیگر نیست. در این جا نیازمند به کمپینهای سیاستی هستیم. نیاز داریم به این که ارزیابی و تحلیل کنیم از سیاستهایی که قبلا تجربه داشتهایم. در همین حوزه انرژی که حوزهای فنی هست تجربههایی از کمپینهای سیاستی داریم که در این کتاب نیز گفته شده. به طور مثال همه ما ۱۰ سال پیش تجربه به وجود آمدن لامپهای کم مصرف را داشتیم. با این وجود همین کمپین در هیچجایی ثبت نشده بود.
در واقع پیچیدگی ماجرا در خیلی از سیاستگذاریها و چالشهای امروزه جامعه ما چه در حوزههای فنی و نرم و اجتماعی، پیچیدگی رفتاری انسانی است.
شاید مهمتر از مطالعات موردی که در این کتاب آورده شده، روشهای سیاستگذاری میباشد. به فرض در مسئله انرژی در یک صفحه سیاستگذاری انرژی آورده شده بیشتر از اینکه باید از تجربه آموخت باید فرصتی برای تفکر در خصوص نوشتن سیاست داشته باشیم. باید بدانیم که چگونه یک سیاست نوشته میشود، تکوین پیدا میکند و اجرا شده و ارزیابی میشود. اگر بخواهیم از تجربیات موفق و شکست بیاموزیم یک کار پژوهشی و عمیق در خصوص همه این موارد لازم است. از طرفی این کتاب رسالتش را آموزشی تعریف کرده.
در واقع کتاب تلنگر فرصتی به دانشجو یا کارشناس این حوزه می دهد تا خود را ارتقا دهند. مخاطب در این کتاب یک تجربه را خوانده و با تجربیات خودش تطبیق میدهد و مطلب جدیدی یاد میگیرد. همین موضوع باعث تعمق و تامل بیشتر میباشد سوالات آخر هر مورد هم برای این آورده شده که تراز یادگیری را بالاتر ببرد.
همان طور که گفته شد ما در این کتاب به دنبال این بودیم که به جای محصور کردن در یک ابزار و روش خاص، مسئله حل کنیم. ما از مسئله به کتاب رسیدیم. ما با مسائل درگیری بودیم و از طرفی میخواستیم که سیاستگذاری را ارتقا دهیم. به خاطر همین موضوع به یکسری عناوین رسیدیم و قرار گذاشتیم تا این عناوین را پوشش دهیم. اگر کتاب را نگاه کنید موضوعاتی از قبیل تدوین سیاست تا اجرای سیاست و سازمانی در این کتاب وجود دارد. برای ما مسئله مهم بود و دقیقا تمامی این موارد را میخواست. به خاطر همین موضوعات زیاد کتاب به صورت خیلی اجمالی به موضوعات پرداخته است.
در بخش اول به این موضوع پرداختیم که یک سیاست خوب و برنامه خوب چیست. مثلا چه ابزارهایی برای سیاستگذاری رفتار مناسب است. به تناسب موضوع این فصل به بحثهای رفتاری، اقتصاد رفتاری و ناج نزدیک شدیم. یک سیاستگذار رفتاری باید ابزارهایی مانند مشوقها، ابزارهای زبانی، هنجارها و … را در اختیار خودش داشته باشد. مثالهای مطرح شده نیز بدین جهت بوده که با چه رفتارها و اقداماتی چه موضوعاتی حل شده است. به طور مثال چگونه از گروههای مرجع استفاده شد تا یک مسئله حل شود.
در بخش دوم به فرایند شکلگیری یک سیاست پرداخته شده است. به خاطر همین موضوع بخش دوم تحلیلی میباشد. این فصل به مخاطب میگوید که اولا چگونه میتوان قبل از اجرا تشخیص داد که یک سیاست شدنی است. ثانیا بعد از اجرا سیاست چگونه آن را ارزیابی کنیم. ارزیابی هم فرایندی و هم نتیجهای صورت میگیرد. به طور کلی روشهایی که برای ارزیابی و تحلیل سیاست به کار میرود. این بخش به فضای سیاستگذاری عمومی نزدیک میباشد خصوصا با تم تکنیکال.
بخش سوم به سمت بحثهای ساختاری و نهادی رفته. در این بخش ما به دنبال این بودیم که فرض کنیم که یک سیاست خوبی در دست داریم که فرایندش نیز به خوبی طی شده است. در ابتدا باید بدانیم که این سیاست لزوما موفق نیست. فهم من از سیاستگذاری این هست که بسیاری از سیاستهای کشور ما از این جنس است. یعنی به این گونه نیست که ما آدمهایی نداشته باشیم که بدونن چگونه سیاستگذاری کنند. ما خلاهای نهادی داریم که منجر به پیاده نشدن سیاستها میشود. حتی همان تحلیل هم به خوبی انجام نمیشود.
به طور مثال در بخش تحلیل ما همیشه مشکل داده داریم. به خاطر همین مشکل همیشه به سراغ روشهای خبرگان، دلفی و … میرویم. یک سوال اینجا به وجود میآید که ما چقدر خبرگان در کشور داریم. در کشور ما نهادی در خصوص داده و بازخورد گیری نداریم. روند به این صورت است که معمولا نهادهای سیاستگذاری یک پروژهای تعریف میکنند در ادامه مطالعه میشود و مطالبی نیز مینویسند اما در انتها کسی به دنبال پیگیری نیست. در صورتی که اصل سیاستگذاری بعد از اجرا هست. در حالیکه به خاطر کمبود داده ما همیشه قبل از اجرا حرف زده و تامل میکنیم. پیاده سازی سیاست نیز نهاد مختص به خودش را میخواهد.
در بخش آخر نیز به مسائل سازمانی درون سازمان حاکمیت پرداخته شده است. حکومت به گونهای نیست که فکر کنیم یک کل یکپارچه است. به نظر میرسد که درون حاکمیت مسائلی وجود دارد که باعث میشود یک سیاست خوب شکل نگیرد و اجرا نشود. در این جا مسائل به جهت نظم دانشگاهی به سمت رفتار سازمانی میرود. در این قسمت به دلیل اینکه خودمان هم تجربههایی داشتهایم تجربیات شخصی بیشتر دیده میشود.
اگر کسی تم دانشگاه را میپسندد بخش اول و دوم برایش جذابتر خواهد بود.
بهتر بود که آقا عبدالله زاده مدیرعامل و موسس شرکت توس در این جلسه حاضر میشدند. اما از آنجایی که در ایران مدیرعامل در ایران نیست من مطلب را خواهم گفت. در ابتدا به عزیزان تبریک میگویم. موردی که من میگویم در کتاب نیست و امیدوارم که خوشتان بیاید و در کتاب نوشته شود.
در شرکت توس به اتفاق دوستان با بخشهای مختلف دولت مشاوره میدادیم. بیشتر این مشاورهها در خصوص پایگاه داده بود. آذر ۹۷ در وزارت نیرو به این نتیجه رسیده بودند که موضوع برق جدی خواهد شد. تابستان ۹۷ نیز قطعیهایی در برق صورت میگرفت و عرضه و تقاضا در ساعتهای پیک متناسب نبودند. این مشکل در حدود ۲۰۰ ساعت در کل ساعت است که رقم زیادی نیست اما موضوعی حیثیتی محسوب میشود. همین قطعیها هزینههای اقتصادی و اجتماعی بالایی دارد که در همین تابستان مشاهده کردید.
در این خصوص دو دسته راه حل روی میز بود. راه حل اول سمت عرضه بود که بسیار هزینهبر بود و آقا طهماسبی اشارههایی داشتند. در آن زمان ظرفیت تولید واقعی چیزی حدود ۵۷هزار مگاوات بود که با رقم الان تفاوت خاصی ندارد. تقاضا در آن زمان ۵۸-۵۹ هزار مگاوات را رد کرده بود. ۱۰۰۰وات کسری وجود داشت که با خاموش کردن کارخانهها جبران میشد. منتهی مسئله اینجا بود که راه حل اول بسیار هزینهبر بود که عرضه را بالا ببریم. هزینه هر ۱۰۰۰ مگاوات کسری یک میلیارد یورو بود. در بخش تقاضا دو راه حل وجود داشت، راه حل اول تغییر لوازم مردم بود که عملی نبود. در سال ۹۷ برای تغییر لوازم یک میلیون خانوار ۵۰۰۰میلیارد هزینه برمیداشت. راه حل دوم افزایش قیمت و در نتیجه مصرف کمتر مردم بود. آن موقع راه حل شدنی به نظر میرسید اما بعد از قضیه بنزین به طور کلی ملقی شد.
ما راه حل سومی را پیشنهاد دادیم که متناسب با زمینه رفتاری طراحی شده بود. پیشنهاد دادیم که یکسری ناجهایی را به افراد مناسبش و در ساعت مناسبش برسانیم که در این ساعت پیک مصرف تغییر پیدا کند. راهحلهای فرهنگی فعالیتهای زمانبری هستند که در لحظه انجام شدنی نیستند. یکسری ناجهایی در دست داشتیم اما مطمئن نبودیم که آیا جوابگو هست یا خیر. با روش کنترل رندومایز RCT که پیشرفتهترین روشی هست که میتوان در مرحله پایلوت انجام داد، کار را شروع کردیم.
تابستان ۹۸ ما ناجها را وری ۱۰۰۰خانوار در بخشی از شهر زاهدان انجام دادیم. از دسته ناجهایی که داشتیم برخی منجر به افزایش مصرف در زمان پیک شدند. در یک دسته نیز کاهش مصرف جدی صورت گرفت، ۱۴ درصد در پیک روز و ۲۴ درصد در پیک شب. با اینکه پروژه موفقیت آمیز بود اما هنوز مطمئن نبودیم که چگونه اسکیل آپ کنیم. تابستان سال ۹۹ موفق شدیم تعداد ناجها را به ۴میلیون خانوار در ۶ استان برسانیم. نتیجهای که در این زمان گرفتیم، به صورت میانگین ۵۰۰مگاوات کاهش مصرف بود. گویی که یک نیروگاه مجازی ۵۰۰میلیون یورویی ایجاد شده.
من مدیر ارشد تیم بودم. در این تیم ما پژوهشگرهای رفتاری داشتیم که با تجربه و مطالعه آنها به یک دسته ناجی رسیدیم که موفقتر عمل کنیم.
در موردی که گفته شد ما میتوانیم یک نمونه کامل از کل فرایند سیاستگذاری رفتاری را ببینیم. در این پروژه به خوبی از ناجها و ابزارهای رفتاری استفاده شده است. ما میبینیم که پیامک ناچیز منجر به تغییر عظیم رفتاری در مردم میشود. کلا ادبیات ناج به این صورت است که برای تغییر برخی رفتارها نیاز به آموزش نظام اقتصادی نباشد و یک رفتار به صورت خیلی نرم تغییر پیدا کند. تمرکز ما در کتاب تلنگر نیز بر روی این تیپ رفتار بوده است.
دومین نکته مهم در این موضوع دنبال کردن بود. بعد از اینکه طرح پیاده شد، ارزیابی صورت گرفته است. به شخصه من تجربهای که مثل همین پروژه تمامی فرایند را طی کرده باشد پیدا نکردهام.