در گفتگویی با دانش آموزان این دوره، نقاط قوت و ضعف دوره پرسیده شد و در ادامه گزارشی این گفتگو آورده شده است.
دوره ۷ هفته بود و هر هفته ۳ روز که ۳ بخش مختلف از دوره را شامل میشد. من فکر نمیکردم که دوره با این نظم پیش برود. شنبهها کلاس مفاهیم، یکشنبهها کلاس مباحثه و سهشنبهها کلاس مهارتی برگزار کنیم. کلاس مهارت به این صورت بود که باید آن مفاهیمی که یاد گرفتهایم را با یک مهارت بروز و ظهور دهیم. دوره برای من بسیار خوب و مفید بود.
دوره به صورت مجازی برگزار شد. گفته میشود که دورههای مجازی پر از معایب هستند اما این نکته را باید بگویم که اگر این دوره حضوری بود اساتید دوره، این افراد نبودند. خیلی از بچهها نیز از شهرهای دیگر بودند به خاطر مجازی بودن دوره، شرکت کردند.
مجازی شدن یک اتفاق مثبت را رقم زد که هر کسی که به دنبال یادگیری باشد توجه میکند و هر کس که نخواهد خیر. کسی که بلوغ فکری رسیده باشد تایم کلاس را نمیخوابد و توجه کامل به استاد دارد. در این دوره اکثرا توجه به استاد بود دلیلش هم مشتاق بودن بچهها و مفید بودن مطالب دوره بود.
جذاب بودن دوره از این لحاظ بود که شاید یک سری مطالبی بود که شاید خیلیها نشنیده بودند. خودم خیلی از مسائل و مباحث را نشنیده بودم و همین باعث توجه و تمرکز من شده بود.
تفاوت مدرسه با دوره لیمیا
نحوه ارائه مطالب نیز به صورت جذاب برگزار میشد. مدرسه حالت خشک و اذیت کنندهای داشت اما دست مربیهای این دوره بازتر بود. در مدرسه مطالب مشخص بودند و معلم موظف به ارائه همان مطالب است و در کنار این مطالب میتواند به مطالب جانبی و مفاهیم کمکی بپردازد. مثلا استاد استعمار ما کتاب درسی نداشت که طبق آن جلو رود و در حین صحبتش به هگل، فلسفه کلاسیک، استعمار کلاسیک میپرداخت.
خوبی این دوره برگزاری مباحثه بود یعنی وقتی مفاهیم را میآموختیم زمانی برای ارائه مفاهیم داشتیم. یکی از مزیتهای دیگر مباحثه یادگیری از زاویه و نگاهی دیگر است. طیف سنی افراد کلاس از ۱۲ تا ۲۰ سال بود. به همین خاطر مربی سعی میکرد که مطالب را ساده و روان توضیح دهد. کتاب و فیلمی که در رابطه با مفاهیم معرفی میشد به ما کمک میکرد تا مفاهیم را بهتر یاد بگیریم. به عبارت دیگر ما منابع مختلفی برای یادگیری داشتیم.
کندوکاو و مباحثه
تا حدی در مدرسه کندوکاو داشتیم به گونهای که یک موضوع مشخص میشد و همه در موردش صحبت میکردیم. کندوکاوی در این دوره اتفاق افتاد نوع متفاوتی بود. در جلسات مفهومی بچهها ۶۰درصد از مطالب را میفهمیدند اما در جلسه مباحثه وقتی نظرات مختلف میشنیدند کاملا مطلب را متوجه میشدند. گاها هم اتفاقا میافتاد که بچهها مفهوم صاحب نظر را زیر سوال میبردند. هفته پنجم در خصوص غیب که از مفاهیم حضرت الخیال که مربوط به عرفان ابن عربی بحث شد. یکی از بچهها در این خصوص زاویه پیدا کرده بود اما وقتی به جلسه مهارتی رسید از جنبهی دیگری به مفهوم پرداخته شد. همین باعث شد که فرد در خصوص این مفهوم تجربه کند.
از مفهوم به واقعیتهای جامعه
بحثهای بین بچهها در دوره باعث میشد که قوه استدلال و نگاه انتقادیمان تقویت شود. وقتی مفهوم را با نگاه انتقادی میدیدیم باعث شناخت جنبههای دیگر ماجرا میشد. در ضمن سعی میکردیم که مفاهیم را یک مسئله عینی در جامعه ببینیم. به طور مثال بعد از یادگیری مفاهیم، افرادی که در کشور ما حاشیهساز شدهاند را تحلیل میکردیم. در اغلب اوقات نیز با این نگاه به جاهای خوبی میرسیدیم.
اولین مفهوم الینه به معنای غرق شدن در تفکرات، جالب بود. بعد از این جلسه هر وقت دوستان و خانواده غرق در تفکر میشدند من میگفتم که الینه شدهاید. غرق شدن به این معنا که در ابتدا با هدفی وارد شود ولی بعد از مدتی آنقدر درگیر شود که هدف ابتدایی فراموش شده باشد. حال این غرق شدن میتواند در هر کاری من جمله تفکر و … باشد. بعد از مدتی فرد صرفا کار را انجام میدهد اما علتش را نمیداند.
یکی از خوبیهای دیگر دوره این بود که مطالب در طی یک سیر جلو میرفت. هفته اول الیناسیون، هفته دوم دازاین هایدگر بود. یکی از سوالاتی که برای مباحثه از ما پرسیده میشد این بود که ارتباط این دو مفهوم چیست. هفته پنجم که در خصوص حضرت خیال برگزار شد یکی از سوالات این بود که ارتباط بین حضرت خیال و دازاین چیست.
به طور کلی این دوره به ما یاد داد که به دنیا از نگاه مفاهیم بپردازیم.
الینه شدن به حدی استفاده میشد که وقتی بچهها در خصوص موضوعی زیادی بحث میکردند. گفته میشد که فلانی روی موضوعی الینه شده است.
دوره پایه
این دوره به ما کمک کرد که جوانهای دغدغهمند کشور را پیدا کنیم. از طرف دیگر به ما کمک کرد که عقایدی را که نشنیده بودیم را شنیدیم. شاید اگر در این دوره نبودیم این عقاید را نمیشنیدیم.
برنامه اصلی این دوره مفاهیم اصلی علوم انسانی را به ما یاد دهند. همانطور که گفته شد در طور هفته سه جلسه برگزار میشد و یک پروژه نیز برای ما تعریف میشد که باید تا آخر همان هفته تحویل میدادیم. یکی از اتفاقات مثبت دیگر این بود که آموزشهای لازم برای پروژه آخر هفته را به ما یاد میدادند. به طور مثال اگر برای پروژه آخر هفته به عکاسی نیاز داشتی، سهشنبه همان هفته به ما عکاسی آموزش میدادند.
جلسات کندوکاو بسیار عالی بود و بچهها مفاهیم را به سطح جامعه میبردند. بعضی از پروژههای آخر هفته نیز عالی بود و بعضی از پروژهها نیز موثر نبود. به طور مثال پروژه پادکست و عکس نوشته خوب بودند اما پروژهای مانند عکاسی به نظرم جالب نبود.
یکی دیگر از دانش آموزان نیز پروژه پادکست و ساخت کلیپ را بسیار عالی و سخت دانست. در ادامه گفت: در پروژه پادکست، باید داستانی را مطالعه کرده و در پاکست و به صورت خلاصه روایت کنیم. برای ایجاد پادکست وادار به تفکر میشدیم و هدف اصلی عوض کردن پایان داستان بود. من داستان مسخ کافکا را انتخاب کردم چون زمانی که مطالعه کرده بودم پایانش را دوست نداشتم. خوبی این دوره به این بود که از ما چیز خاصی را نمیخواست و دقیقا خود ما را میخواست. به گونهای نبود که بگوید باید این مفهوم را بپذیرید بدون هیچ نقدی. به عبارت دیگر بچهها مهم بودند. گاها اتفاق میافتاد که بچهها با مفهومی مخالف بودند و با نظر خودشان پروژه را تحویل میدادند.
تفکر مهندسی!
سید احمد یکی از دانش آموزان نیز تفکر مهندسی را ویژگی اصلی این دوره دانست. در ادامه سید احمد گفت: دوره به صورت نتیجه محور برگزار شد. من اینجا از مسئولین پروژه تشکر میکنیم. پروژه پایانی باعث میشد که ما به نتیجهی لازم برسیم. صرف دانستن این مفاهیم هیچ مزیتی ندارد بلکه باید بتوانیم تاثیرگذار باشیم. وقتی در مدرسه به ما موضوعی را یاد میدهند که استفادهای از آن موضوع نداریم. در این حالت یاد گرفتن آن موضوع با یاد نگرفتنش هیچ تفاوتی ندارد.
من با بحث رسانه پیام است ارتباط خوبی گرفتم. از این جهت برایم جالب بود که ما افراد زیادی در دنیا هستیم و هر کدام تفکری متفاوتی داریم. شاید تعداد کسانی که مثل من فکر میکنند با تعداد کسانی که مثل آقای x فکر میکنند برابر باشد. حال چه میشود که آقای x در جنگ با من پیروز میشود. به نظرم دلیلش این است که آقای x بلد است که چگونه با سلاحها بجنگد. به نظرم در حال حاضر رسانه محلکترین سلاح فکر روی افراد است. اگر ما رسانه را نشناسیم قطعا در این جنگ شکست خواهیم خورد.
الیناسیون زیربنای مابقی مفاهیم
مفهوم استعمار، دازاین و … از الیناسیون استفاده میشد. به نظرم الیناسیون که در جلسه اول پرداخته شد بسیار عالی بود.
محمد از دانش آموزان دوره لیمیا به مفهوم استعمار علاقه پیدا کرده بود. در ادامه نیز گفت: به نظرم مفهوم اصلی جهان استعمار است که افراد زیادی با این مفهوم درگیراند. نه تنها در کشور ما بلکه در کل دنیا همه افراد در استعمار هستند. حال نوع استعمارها متفاوت بوده یعنی استعمار شدن فرد هندی با آمریکایی متفاوت است. برای بشر امروزه مهم است که استعمار را متوجه شود به طور مثال جامعه سرمایهداری از بالا به ما اشراف دارد. این دانستن باعث میشود که خودمان را از چنگ استعمار خارج کنیم. همین مفهوم استعمار نیز به الیناسیون باز میگردد. آنقدر در مفهوم غرب غرق شدهایم که الیناسیون اتفاق افتاده است.
کندوکاو خام!
کاملا مشخص بود که این اولین دوره است که برگزار میشود. کندوکاوهای اولیه بسیار خام بودند. بچهها نمیدانستند که در این جلسات چه کنند در عین حال مدیر جلسه نیز نمیدانست که چه کند. در جلسات اول بحثها به هم گره میخورد و هر کسی نظر خودش را میداد و جمعبندی ارزشمندی صورت نمیگرفت. هر چه جلوتر رفتیم کندوکاو ها بسیار عالی برگزار شدند.
اداره جلسات کندوکاو
نکته بسیار مهم اینجاست که هر کسی باید نظر خودش را بیان کند. تا زمانی که نگاه انتقادی به مسائل نداشته باشیم رشدی حاصل نخواهد شد. بدون نگاه انتقادی مسیر قبلی ادامه پیدا کرده و ما هم از همان مسیر جلو میرویم و در صورتی که کسی سوالی بپرسد ما جوابی نخواهیم داشت. به نظرم جلسات کندوکاو میتوانست به نحوی جلو برود که بچهها بیشتر انتقاد کنند. در برخی از اوقات نیز به بچهها اجازه گفتگو و بحث داده نمیشد. ذات جلسه کندوکاو، مبارزه و جدل است. کسی نظری را بیان میکند که شما قبول ندارید و با هم در موردش جدل میکنید و هیچکدارم از نظرتان کوتاه نمیآیید. خب قاعدتا این مباحثه زمان میبرد و نمیتوان از قبل مشخص کرد که چه مقدار زمان میبرد.
مدرسه و دوره
اساتید این دوره به خوبی مفاهیم را یاد میدادند. جلسات کندوکاو بسیار عالی برگزار میشد و آقای دخانچی نیز در مفاهیم به خوبی جمعبندی میکرد.
ما باید یک شیوه را مبدا و اصل بپذیریم و همان شیوه را پیش ببریم. یعنی اگر ما این دوره را پایه و شیوه مناسبی بدانیم باید اصل قرار داده و جلو برویم. اولین اشتباه آموزش و پرورش یک بام و دو هوا بودن است. در دوره دبیرستان خروجی کنکور بوده اما به شیوه امتحان نهایی یاد میدهند. باید این دو مورد با هم هماهنگ شود یعنی در یک زمان برای کنکور و امتحان نهایی یادگیری صورت بگیرد. در مرحله اول باید به این نکته برسیم که با هر شیوهای که انتخاب میکنیم به نتیجه برسیم. اینکه بگوییم مدرسه بهتر است یا دوره پایه یک امر پیچیدهای است. ما نمیتوانیم بگوییم که چون دوره پایه خوب بوده در مدارس هم اجرایی کنیم تا نتیجه خوبی بگیریم.
ویژگی مهم دوره پایه جوان بودن برگزار کنندگان بود. با نگاه به همه قسمتهای دوره متوجه تیم جوان پرشور میشویم.
معیار مدرسه خط کش است و بر اساس همان خط کش نتیجه میخواهد. مدرسه میخواهد با همان سیستمی که تدارک دیده دانش آموزان جلو بروند. آیا چیزی جر استعمار است؟ دقیقا همان استعمار. وقتی دانش آموز حق این را ندارد که بگوید من مخالف هستم با درسی که میآموزم. به طور مثال عالمی از منظر جدیدی به علم میپردازد اما آموزش و پرورش همان منظر قدیمی را تدریس میکند. حال مدرسهای مانند دوره پایه به ما دانش آموزان کمک میکند تا رشد کنیم. حتی آموزش و پرورش هم میتواند از این روش الگوبرداری کند. دوره پایه برنامه ریزی شده که امسال ما مطالبی را از منظر علوم انسانی یاد بگیریم.
جای کدام نظریه پرداز
از دانش آموزان پرسیده شد که دوست دارند به جای کدام نظریه پرداز باشند. دانش آموزان:
من دوست داشتم که جای هگل باشم. مفهوم دیالکتیک به ما کمک کرد تا روابط بهتری داشته باشیم. دیالکتیک میگوید که با تضاد پیشرفت حاصل میشود.
سید احمد نیز گفت: من هنوز راه درست را پیدا نکردهام. هر زمانی که راه درست را پیدا کنم مرشدش را نیز پیدا میکنم.
محمد نیز از علاقهاش به سید مرتضی آوینی گفت: من آوینی را بسیار دوست دارم حتی قبل از آمدن به دوره پایه این علاقه وجود داشت. من قبل از آمدن به دوره پایه کتابهای آوینی را مطالعه میکردم و در این دوره نیز کتابهای ایشان را به عنوان منبع معرفی کردند. به نظرم سید مرتضی آوینی حقیقت نفس انسانها را شناخته. آوینی به خوبی این نکته را شناخته که انسان میتواند از فرشته بالاتر برود یا از یک حیوان پستتر شود. سید مرتضی این مفهوم را به خوبی درک کرده و در زندگیاش پیاده سازی کرده است. مردم از آوینی روایت فتح را میشناسند اما متاسفانه نمیدانند که ایشان یک متفکر و فیلسوف بوده.
مرتضی آوینی در کتابهایش جامعه امروز را معرفی میکند. در کتابش میگوید که مردم ما غرق در تجمل، چشم و هم چشمی، تکنولوژی، جامعه غرب و … شدهاند. آوینی در کتاب توسعه مبانی تمدن غرب خیلی خوب اشاره کرده که چقدر یک جامعه میتواند الینه و استعمار شود.
خاطره جذاب
جلسه میم جلسه بسیار جذابی بود.
در پروژه آخر که پروژه جستار بود من کم آورده بودم و مشغول کارهای دیگر و اهمال کاری بودم. تسهیلگر به من پیام داد که محمد پروژه را به کجا رساندی. پیگیری تسهیلگر بسیار مهم است و همین باعث شد که من پروژه را انجام دهم. این پیگیری برای من بسیار مهم است. در عین حال به من نشان داد که در این دوره کسی به دنبال منافع شخصی خودش نیست.
دوره پایه در یک جمله
دوره پایه؛ دورهای جوان
ارزش قائل شدن. معمولا کسی به علوم انسانی توجه نمیکند چه برسد به علوم انسانی برای نوجوانان. به نظرم این ارزش قائل شدن بسیار دوست داشتنی و جذاب بود.
جذاب و خسته کننده. در بعضی اوقات دوره به شدت خسته کننده میشد ولی غالبا جذاب بود.
الیناسیون ناسزای آکادمیک
شاید ما از الیناسیون به عنوان ناسزای آکادمیک استفاده کنیم اما همین مورد نشان میداد که ما مفهوم را به خوبی آموختهایم. همین که فردی الینه خطاب میکردیم نشان میداد که به خوبی الینه را درک کردهایم. مصادیق این مفهوم را نیز به خوبی میتوانستیم از بین دوستان و آشنایان پیدا کنیم.
امر خیالی
گروه ما روی مفهوم امر خیالی یا مرحله آینهای بحث زیادی کردیم. از این مفهوم برای شناخت اسطورهها نیز استفاده کردیم. برای این مفهوم نیز مصادیق زیادی پیدا کردیم. این مفهوم به ما نشان میداد که نقش کارکرد خیال ما کجاست و به چه صورت کار میکند.
بررسی خواننده با دازاین
برای مصداق دازاین یکی از خوانندههای رپ را بررسی کردیم. در گروهمان بررسی کردیم که این خواننده دازاین است یا داسمن. داسمن دقیقا در نقطه مقابل دازاین قرار دارد.
هفته دوم از دوره پایه به مفهوم دازاین پرداختیم. دازاین کسی است که حرکت و جستجو میکند و نمیایستد تا زندگیاش را به سطح بالاتری برساند. داسمن میلی به حرکت ندارد و میتوان گفت که الینه زندگی روزمره خودش شده است. ویژگی اصلی داسمن را میتوان الینه شدن در زندگی روزمره دانست.
بعضی از بچهها این خواننده را دازاین میدانستد چون حرکات غیر معمول انجام میدهد تا تیتر اخبار قرار بگیرد. بعضی دیگر خواننده را فردی داسمن دانستند چون الینه شخصیت خوانندگیاش شده است. و برای اینکه این شخصیت خوانندگیاش را بالا ببرد دست به هر کاری میزند.
تفاوت مدرسه و دوره پایه
قطعا یادگیری در دوره پایه بهتر است اما باید این نکته را هم مدنظر قرار دهیم که معلمهای ما مجبور به ارائه درس به این شیوه هستند. در مدرسه وقتی زنگ تمام میشود چه معلم و چه دانش آموزان دوست دارند که هر چه سریعتر از کلاس خارج شوند. در دوره پایه این چنین نبود یعنی اگر بحثی نیاز بود که ادامه داشته باشد بچهها و مسئولین میماندند. به نظرم با نوآوری در تدریس میتوان فضای مدرسه را به خوبی به سمت رشد سوق داد.
تغییر در ساختار آموزش و پرورش نیازمند زمان است اما باید هر چه سریعتر شروع شود. به نظرم باید پایه به پایه این تغییرات صورت گیرد و از پایه اول نیز شروع شود.
کنکور موضوعی بسیار بزرگ در ایران است و همین موضوع باعث ترس دانش آموزان میشود. به نظرم کنکور نباید در این حد بزرگ باشد. حل معضل کنکور بسیار سخت و زمانبر است اما نباید به صرف سخت و زمانبر بودنش کاری نکنیم. با تغییر در کنکور میتوانیم در نوع یادگیری مدرسه نیز تغییراتی صورت دهیم.
این نکته را هم مدنظر قرار دهیم که فقط مسايل علوم انسانی مباحثه پذیر نیستند. ما میتوانیم مباحث دیگر مانند ریاضی را نیز به حالت مباحثه برگزار کنیم. مثلا میتوان در مورد حل راحتتر یک مسئله ریاضی مباحثه کرد.
اگر کنکور را به عنوان امتحانی برای محک خود ببینیم بسیار جذاب خواهد بود.
دختران رویداد
مبینا، نرگس و فاطمه نیز از دختران شرکتکننده در دوره پایه بودند که در خصوص دوره توضیح دادند.
نرگس مفهوم استعمار را بسیار جذاب دانسته که در زندگیاش نیز از این مفهوم استفاده کرده است. در ادامه نرگس گفت: استعمار آخرین مبحثی بود که برگزار شد و به ما نشان داد که چطور میتوان در رابطههای ساده و رسانه استعمار صورت میگیرد. مفهوم استعمار به من به خوبی نشان داد که چه پدیدههایی در حال رخ دادن است.
فاطمه رسانه پیام است را بسیار جالب دانسته و دلیل جالب بودن را بی طرف نبودن دانست. در ادامه گفت: من با این مفهوم به خوبی متوجه شدم که بی طرفی وجود ندارد. رسانه ظرفی است که پیام را جهت دار میکند. برای اینکه پیام را بدون جهت درک کنم باید جهت رسانه را متوجه شویم. الان به جایی رسیدهام که اگر بخواهم کتابی را مطالعه کنم در اولین قدم نویسنده و ناشرش را میشناسم. با این کار مفهوم و پیام اصلی را بهتر درک خواهم کرد.
دوره پایه به دنبال ایجاد سوال برای ماست اما مدرسه میخواهد ما را متوقف کند به کنکور. یکی از خوبیهای دیگر دوره پایه این بود که به ما نشان داد نیاز نیست که به یک مفهوم مسلط باشیم تا در زندگی استفاده کنیم. مدرسه پایه به ما یاد داد که نیاز نیست برای هر چیزی جواب داشته باشیم بلکه باید برای هر چیزی سوال ایجاد کنیم.
مرتضی آوینی به خوبی توانسته مفاهیم غربی را بومی سازی کند.
مبینا از بین نظریه پردازها هایدگر را نظریه پرداز جالبی دانست چون در خصوص چیستی وجود انسان تحقیق کرده است.
فاطمه نیز از بین نظریه پردازها علی شریعتی را انتخاب کرد.
این دوره به خوبی قدرت تفکر نقادانه به ما داد. نظریهها و مفاهیم زیادی وجود دارد اما ما باید بتوانیم از اینها در زندگی خودمان استفاده کنیم. این دوره به ما کمک کرد تا مفاهیم را درک کرده و در زندگیمان استفاده کنیم. دوره به ما نشان داد که باید علوم انسانی را بشناسیم تا زندگی بهتری تجربه کنیم. در عین حال علوم انسانی و این دوره به ما کمک کرد تا زندگی روزمره را تحلیل کنیم.
در حرکت بودن توصیف خوبی از دوره است. دیزاین بودن در این دوره از تئوری درآمد و کاملا عملی شد.