سیر بحث به این ترتیب است که برای آشنایی بیشتر با سوره، روایاتی در خصوص ثواب قرائت سوره بیان میشود. بعد سوره قرائت میشود و سپس سوالات به وجود آمده را به اشتراک میگذاریم. سپس بحثی در خصوص روش رجوع به قرآن ارائه میشود و نهایتا براساس همین روش سوره بررسی و مرور میشود.
روایات قرائت سوره قدر
در روایتی از امام کاظم (ع) آمده: خدا در روز جمعه ۱۰۰۰ دم از رحمت دارد. هر بندهای هر چه بخواهد به او میدهد و هر کس بعد از عصر روز جمعه ۱۰۰ بار «إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ» بخواند آن ۱۰۰۰ و مانند آن را به او ببخشد.
در ابتدا باید بگویم که سوره قدر، سوره جلب رحمت الهی است. در آیات پایانی سوره نیز «سَلَامٌ هِيَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ» آمده. همه میدانیم که شب قدر شبی است که در رحمت به روی بندگان باز میشود.
روایت دوم نیز از اما کاظم بوده که فرمودهاند: مردی سوره حمد را میخواند و حضرت فرمودند که این سوره شکر است و اجر. بعد سوره توحید را میخواند و امام فرمودند که امن و امان است و سپس فرد سوره قدر را خواند که اما فرمودند این فرد راست گفت و آمرزیده شد.
با توجه به این روایت و روایتهای دیگر از خواص سوره قدر جلب غفران خداوند است. ارتباط غفران و رحمت در روایات به این صورت است که غفران زمینه نزول رحمت خدا را به همراه دارد و موانع رحمت را از بین میبرد.
امام صادق (ع) فرمودهاند: هر کسی سوره «إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ» را با صدای آشکار بخواند مانند کسی است که در راه خدا شمشیر کشیده و هر کس آن را آهسته بخواند همچون کسی است که در راه خدا در خون خود غلطیده است و هر کس آن را ده مرتبه بخواند خداوند ۱۰۰۰ گناه را از نامه اعمالش پاک میکند.
این روایت، ویژه به نظر میرسد به خاطر این که در بحث مبارزه با طاغوت از آثار و خواص سوره مبارکه ذکر شده.
اسماعیل ابن سهل میگوید به امام جواد (ع) نامه نوشتم که مرا چیزی آموز که با خواندن آن در دنیا و آخرت با شما باشم. امام جواد (ع) در جواب نوشته بودند: سوره «إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ» را بسیار تلاوت کن و لبانت را با آمرزش طلبیتر نگه دار.
یکی از خواصهایی که در خصوص سوره قدر ذکر شده پیوند بین ما و امام است.
نکته جالب دیگر این است که تعداد زیادی از روایات مرتبط با سوره قدر از امام جواد (ع) و حضرت زهرا (س) میباشد. این دو بزرگوار به لحاظ سنی از بقیه ائمه کوچکتر بوده نشان دهنده این نکته است که یک شب میتواند به اندازه یک عمر خیر و برکت داشته باشد.
در روایت دیگری فرموده شده: هر چیزی یک ثمره و میوهای دارد و میوه قرآن سوره قدر است. هر چیزی یک گنجینهای دارد و گنجینه قرآن سوره قدر میباشد. هر چیزی یک یاوری دارد و یاور فقرا سوره قدر هست. اگر دنبال کمک و هموار شدن سختی هستی به سوره قدر مراجعه کن. هر چیزی یک عصمتی دارد که عامل حفظش است و عامل عصمت مومنین سوره قدر میباشد. در هر چیزی هدایتی وجود دارد و هدایت صالحین سوره قدر است. هر چیزی یک سید دارد و سید قرآن سوره قدر هست. هر چیزی یک زینتی دارد و زینت قرآن سوره قدر است. برای هر چیزی پایگاه و مقری وجود دارد و پایگاه عبادت کنندگان سوره قدر میباشد. هر چیزی یک بشارتی دارد و بشارت مومنان سوره قدر است. هر چیزی یک حجت دارد و حجت بعد از پیامبر در سوره قدر میباشد. به این سوره ایمان بیاورید، ایمان به این که در هر سالی و یک قدر وجود دارد و هر چیزی که در این شب نازل میشود حق است.
یکی از موضوعاتی که باید به آن ایمان داشته باشیم، شب قدر است. این نکته در خصوص سورههای قرآن منحصر به فرد بوده که گفته شود به این سوره به طور خاص ایمان بیاورید.
سوره قدر
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ ﴿۱﴾
ما [قرآن را] در شب قدر نازل كرديم (۱)
وَمَا أَدْرَاكَ مَا لَيْلَةُ الْقَدْرِ ﴿۲﴾
و از شب قدر چه آگاهت كرد (۲)
لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ ﴿۳﴾
شب قدر از هزار ماه ارجمندتر است (۳)
تَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ ﴿۴﴾
در آن [شب] فرشتگان با روح به فرمان پروردگارشان براى هر كارى [كه مقرر شده است] فرود آيند (۴)
سَلَامٌ هِيَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ ﴿۵﴾
[آن شب] تا دم صبح صلح و سلام است (۵)
شیوه کارگاه
قبل از اینکه وارد بحث اصلی شویم، رویه کارگاه را بیان کنم. اگر بخواهیم هر حقیقت یا موضوعی را به فرد دیگری منتقل کنیم از کلمات استفاده میکنیم. در واقع به وسیله کلمات میتوان هر چیزی در درون هست را به فرد مقابل منتقل کند. همین موضوع در مراجعه ما به سورههای قرآن قابل توجه است. در رجوع ما به هر کدام از سورههای قرآن ابتدا با کلمات مواجه میشویم. ما کلمات زیادی را در کنار هم میبینیم که تالیف پیدا کرده و تبدیل به یک آیه شدهاند.خداوند برای انتقال منظور خودش از نزول یک سوره کلماتی را انتخاب کرده. جریان این کلمات در کنار یکدیگر آن منظور و مقصود را به ما منتقل میکند. در واقع کلمات عهده دار ارسال این حقایق به مخاطب هستند.
ریشه هر کلمه یک بار معنایی دارد وقتی که در لباس مشتق دربیاید معنای دیگری پیدا میکند. وقتی در کنار کلماتی دیگر نیز قرار بگیرد یک بار معنایی پیدا میکند. این کلمات در فرهنگ و عرف قرآن قرار گرفتهاند که بار معنایی متفاوتی را رقم میزند. این موضوع از این جهت بیان شد که ما در مقام تدبر در قرآن، میخواهیم خودمان را در غرض هدایتی یکی از سورههای قرآن مثل سوره مبارکه قدر نزدیک بکنیم.
ما با کلماتی سروکار داریم و در گام اول باید به کتاب لغت رجوع بکنیم تا معنای ریشه کلمات را بفهمیم. بهتر است که این ریشه را تحلیل کنیم و ببینیم که در فضای سوره به صورت چه مشتقی آمده. وقتی جلوتر میرویم اینها را در بستر خود سوره بررسی میکنیم که کنار چه کلماتی آمدهاند. در نهایت وقتی این موضوع را در بستر قرآن نگاه میکنیم دریافتمان بیشتر میشود. در سوره قدر کلماتی وجود دارند که در عرف و فرهنگ مل قرآن معنای ویژهای دارند.
همانگونه که شب قدر یک حقیقتی است که هر ساله جریان دارد و مختص به زمان پیامبر نیست در رجوع قرآن به این موضوع باید توجه داشته باشیم که قرآن یک جریان مستمر است. به همین خاطر مشکلی ندارد که کلمه را ابتدا در عرف کتاب لغت بررسی کنیم. بهتر است که کم کم بررسی را به درون سوره و بعد در کل فرهنگ و عرف قرآن بیاوریم. مثلا کل قرآن در خصوص نزول که در سوره قدر آمده چه دریافتی میتوان کرد. به طور مثال ببینیم که از واژه امر در کل قرآن چه دریافتی میتوان کرد چون ما از امر یک تصویری داریم که مربوط به عرف خودمان است اینکه این کلمه در عرف قرآن به چگونه هست و چه حقیقتی را به ما منتقل میکند خیلی مهم میباشد.
نسبت ما به قرآن یک نسبت ارتقایی است. به طور مثال ما در خصوص واژه امر یک عرفی داریم که اگر کسی به فرد دیگری دستور بدهد ما میگوییم که امر کرد. یک زمان به کتاب لغت مراجعه میکنیم که ما را یک پله ارتقا میدهد. یک زمان به فضای کل سوره قدر میرویم و بررسی میکنیم که از این واژه چه چیزی میتوانیم دریافت کنیم. یک زمان کل امرهای قرآن را بررسی میکنیم که عرف کل امرهای قرآن چگونه بوده و چه برداشتهایی میتوان کرد. این مورد باعث میشود که فاصله عرف ما با عرف قرآن کم بشود. صحبت از تدبر یعنی کم کردن فاصله بین عرف خودمان و عرف قرآن میباشد. هر چقدر این فاصله کمتر شود زندگی ما منطبقتر با قرآن میشود.
راه انطباق ما با قرآن نیز از طریق کلمات است. به طور معمول ما در زندگیهایمان تعاریف مختلفی از موضوعات داریم مثلا از حیات، امر و … تعارفی داریم. قرآن نیز همینطور بوده در واقع متنی دارد که از هر موضوعی تعریفی دارد. برای نزدیک شدن به قرآن و بهرهمندی از آن نیازمند کم کردن فاصله بین عرف خود و عرف قرآن هستیم. در وهله بعدی رسالت ما به این سمت میرود که معروفهای جامعهمان را به معروفهای قرآن نزدیک کنیم. دشمن نیز سعی میکند که منکرها را معروف کند. باید از کلمات کارمان را شروع کنیم تا عرف قرآن عرف جامعه و زندگیمان شود.
سوره قدر
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ ﴿۱﴾
ما [قرآن را] در شب قدر نازل كرديم (۱)
خداوند سوره را با «إِنَّا» شروع میکند، امری که رویش تاکیدی وجود دارد. «إِنَّا» کنار «نا» آمده، این تاکید ویژه خدا و واسطهها هست. وقتی «نا» در سورههای قرآن آمده و بعدش فعل خدا میآید، هم اشاره به با شکوه بودن افعال الهی دارد و هم دلالت بر اینکه این فعلهای خدا واسطههایی هستند. «إِنَّا» کنار «أَنْزَلْنَاهُ» آمده، در اینجا «انزال» فعل مورد تاکید است. ما به انزال و نزول پایین آمدن میگوییم. در انتهای «أَنْزَلْنَاهُ» هُ آمده یعنی آن چیزی که نازل شده به ضمیر هُ بر میگردد. این که هُ به چه چیزی برمیگردد در سوره نیامده. اگر در کلامی در خصوص آن چیزی که میخواهد صحبت شود بدون ضمیر میآید دلالت بر شان و عظمت آن است. با توجه به آیات سوره دخان «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ» «حم ﴿۱﴾» «وَالْكِتَابِ الْمُبِينِ ﴿۲﴾» «إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةٍ مُبَارَكَةٍ» این هُ به قرآن بر میگردد.
«إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ» این نزول قرآن یک بستری داشته و نام این بستر لیلة القدر است. در این آیه فی اشاره به بستر دارد. لیله قدر بستر و جایگاه نزول قرآن میباشد. بعضیها در اینجا گریزی میزنند و میگویند که در فضای نزول سوره، منکر قرآن بودند. خداوند برای بیان عظمت قرآن سوره مبارکه قدر را نازل میکند که عظمت لیلة قدر مطرح میشود. با این کار عظمت قرآن با عظمت لیلة قدر معلوم شود.
این که قرآن بدون ضمیر آمده و لیل به عنوان بستر نزول قرآن مطرح میشود. این که چرا شب مطرح میشود و چرا این لیل تحت عنوان لیلة قدر آمده است. در ادبیات قدر به عنوان اندازه، ظرفیت و ارزش مطرح میشود. اینها سوالاتی هستند که از سوره به ذهن ما میرسد.
وَمَا أَدْرَاكَ مَا لَيْلَةُ الْقَدْرِ ﴿۲﴾
تو چه میدانی که شب قدر چیست. «مَا» استفهامی بوده در کنار «أَدْرَاكَ» آمده و ناظر به دریافت مستقیم میباشد. آن چه چیزی است که تو را به دریافت مستقیم در خصوص شب قدر میرساند.
لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ ﴿۳﴾
این شب قدر از هزار ماه بهتر است.
محل سوال است که چرا خدا در آیه ۲ و ۳ لیلة القدر را تکرار کرد در حالیکه میتوانست از ضمیر استفاده کند. در آیه ۳ میفرماید که لیلة القدر از ۱۰۰۰ ماه بهتر است و این رقم از منظر کثرت نیامده بلکه به خاطر ۸۵ سال عمر انسان آمده است.
تَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ ﴿۴﴾
«تَنَزَّلُ» در واقع تتنزل بوده یعنی فعل مضارع است. به واسطه اذن پروردگار در آن شب ملائکه و روح نازل میشود. آن چیزی که باعث نزول میشود امر است. امری که به تمام موجودات تعلق پیدا میکند. این که امر چیست و چه ارتباطی با ربوبیت خدا دارد، جای تامل دارد.
سَلَامٌ هِيَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ ﴿۵﴾
آخرین موضوعی که در سوره مطرح شده بحث سلام است. «سَلَامٌ هِيَ» این شب سلام است یعنی به دور از آفات و آسیبها میباشد. این سلام بودن تا «مَطْلَعِ الْفَجْرِ» ادامه دارد.
موضوعات سوره قدر
سوره قدر به موضوعاتی اشاره دارد از جمله: قرآن، لیلة القدر، نزول، ملائکه و روح، امر و سلام.
ما در خصوص این کلمات ابتدا ریشهها بررسی شوند. سپس مشتقات کلمات را در سوره ببینیم و در انتها عرفشان را قرآن بررسی کنیم.
نزول
موضوع نزول که در قرآن آمده، یک ریزش است. این ریزش یک بالا دارد و یک پایین. این شی در مرتبه بالاست چه معنوی باشد چه مادی.
در موضوع نزول حقیقت، بالا، پایین و سیر ریزش از بالا به پایین داریم. تصویر نزول مثل باران است. در خصوص نزول این نکته را باید بدانیم که همه آن حقیقت از بالا به پایین منتقل میشود. در واقع اینگونه نیست که تنها بخشی از حقیقت از بالا به پایین بیاید. کل حقیقت پایین میآید و در مرتبه پایین متناسب با ویژگیهای این مرتبه قابل مشاهده میشود.
همین واژه نزول در فضای سوره به صورت «أَنْزَلْنَاهُ» و «تَنَزَّلُ» آمده. در خصوص «أَنْزَلْنَاهُ» نزول قرآن در شب قدر مطرح است منتهی این نزول قرآن در باب افعال رفته. انزال وقتی در باب افعال میرود به صورت نزول دفعی مطرح میشود. مثل همین شب قدر که قرآن دفعة و یکباره نازل شد. همین انزال وقتی در باب تفعل قرار میگیرد و «تَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ» میشود آن پایین آمدن با اراده است. یعنی «تَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ» در باب تفعل میباشد. وقتی در پایین آمدن اراده وجود داشته باشد نام تنزل به خود میگیرد.
اگر بخواهیم این موضوع را در مثال بررسی کنیم تحمیل و تحمل میشود. شما یک باری را حمل میکنید و من آن بار را به دوش میکشم. در واقع شما تحمیل کردید اما من که بار را به دوش میکشم آن را تحمل میکنم. مثال دیگرش تکلیف و تکلف است.
لیل
لیل در قرآن دقیقا در مقابل نهار قرار دارد. نهار آن زمان ممتد بین طلوع شمس تا غروب است. لیل زمانی است که نور خورشید پوشیده شده و ظلمات میباشد.
واژه لیل در سوره مبارکه قدر جایگاه و بستر نزول است. در قرآن آمده که «إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ». حال سوال اینجاست که چگونه لیل بستر نزول قرآن میشود. در بررسی لیل در عرف قرآن لازم است که به سوره مبارکه مزمل مراجعه کنیم. توصیه شده که سوره مزمل شبها قبل از خواب خوانده شود «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ» «يَا أَيُّهَا الْمُزَّمِّلُ» «قُمِ اللَّيْلَ إِلَّا قَلِيلًا» سورهای هست که به ما میگوید شب زمان پوشیده شدن نور است اما زمان قیام نیز هست. «نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ مِنْهُ قَلِيلً» «أَوْ زِدْ عَلَيْهِ وَرَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلً» «إِنَّا سَنُلْقِي عَلَيْكَ قَوْلًا ثَقِيلً» چرا پیامبر در شب قیام داشته باش، به خاطر اینکه ما در شب قول ثقیلی را به تو القا میکنیم.
یک لغت لیل داریم، در کتاب لغت مقابل نهار معنا شده. وقتی در سوره قدر لیل را بررسی کردیم متوجه جایگاه بالاترش شدیم که بستر نزول قرآن است. با بررسی کلمه لیل در عرف قرآن به این نکته رسیدیم که جایگاه قول ثقیل خداوند شب است. شب وقتی هست که انسان در بالاترین وضعیت دریافت حقایق قرار دارد.
خداوند در آیات بعدی سوره مزمل میفرمایند «إِنَّ لَكَ فِي النَّهَارِ سَبْحًا طَوِيلًا ﴿۷﴾» «وَاذْكُرِ اسْمَ رَبِّكَ وَتَبَتَّلْ إِلَيْهِ تَبْتِيلًا ﴿۸﴾». تو در روز یک حرکت طولانی مدتی داری، در شب ذکر پروردگار را داشته باش و یکپارچه به سوی پروردگار منقطع شو. برای همین شب موقعیت بهتری را از سایر زمانهای شبانه روز برای انقطاع ایجاد میکند. این بریدن و کنده شدن لازمه رسیدن به خداوند است. در عرف قرآن آن معنای لغوی که شب در مقابل روز هست وجود دارد. تاکید زیادی که داریم برای این است که در انتها میخواهیم به برنامه ریزی برسیم. یکی از موضوعات مهم در برنامه ریزی همین مسئله روز و شب است.
قدر
کلمه قدر همخانواده قدرت است. وقتی کسی قدرت داشته باشد میتواند کاری را انجام دهد یا انجام ندهد. خداوند قدیر است و همه چیز تحت کنترلش میباشد و هر کاری را که بخواهد میتواند انجام دهد و هر کاری را بخواهد انجام نمیدهد. در قرآن وقتی قدرت خدا جریان پیدا میکند تقدیر گفته میشود. تقدیر جریان قدرت خدا است به عبارتی وقتی قدرت خدا نسبت به ما جریان پیدا بکند نامش تقدیر میباشد. نتیجه تقدیر خدا این هست که من امکان انجام یکسری کارها را پیدا میکنم و امکان انجام یکسری کارها را پیدا نمیکنم. من اندازه و ظرفیتی پیدا میکنم. قدر محصول تقدیر میباشد. خداوند تقدیر میکند و ظرفیتی به وجود میآید که فردی کاری را انجام دهد یا خیر. حال قرآن در شبی نازل شده که شب قدر است. در واقع تقدیر خدا در عالم جریان دارد و ظرفیت موجودات در این شب مشخص میشود.
خیر
کلمه خیر از ریشه اختیار هست. فرد بین چند گزینه اختیار دارد که هر کدام را انتخاب کند. اگر به ما بگویند که از بین شب قدر و ۸۵ سال یا ۱۰۰۰ ماه کدام را انتخاب میکنی، ما با نگاه زمینی خودمان ۸۵ سال را انتخاب میکنیم. از منظر خدا این شب قدر سراسر خیر بوده و مردم شب قدر را انتخاب کنند. شب قدر در بهره مندی انسان از رحمت بهتر از ۱۰۰۰ ماه میباشد.
روح
در کتاب لغت گفته شده که ظهور و جریان یک امر لطیف است. به عبارتی یک ظهور و جریان در امر لطیف را روح گفتهاند. در سوره قدر کلمه روح در کنار امر آمده. در قرآن روح کلمهای ویژه است و روح از جنس امر میباشد. در قرآن امر در مقابل خلق هست. وقتی خدا امری میکند یک چیزی باید آنی شود که خدا میخواهد، بنابراین امر مربوط به ایجاد یک موجود بدون واسطه است. در عرف قرآن امر را به خدا نسبت میدهند. در سوره مبارکه قدر روح واسطه نزول امر بوده، در واقع امر هر موجودی از جانب خداوند نازل میشود.
در عرف قرآن، روح در جاهایی برای انبیا به کار رفته تحت عنوان روح القدوس. یک جاهایی نیز روح به طور ویژه برای مومنین به کار رفته مانند «وَأَيَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ» خداوند مومنین را به واسطه روحی از جانب خودش کمک کرد. یک جاهایی نیز روح برای عموم انسانها به کار رفته «نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي.»
پس روح از جنس عالم امر بوده که مرتبههایی دارد. یک مرتبه از این روح مربوط به عموم انسانها و حیوانات است در مرتبه بعدی نیز روحی که ویژه مومنین و روحی که ویژه انبیا هست. در قرآن روح بر ملائکه در وساطت و نازل کردن امر خدا در مرتبه بالاتری قرار دارد. در واقع خدا در قرآن گفته که به واسطه امر است که ملائکه نازل میشوند. بهترین کلمه مناسب روح از قرآن، حیات است چون به واسطه روح حیات دمیده شده و جریان پیدا میکند.
با توجه به عرف کلمه روح، شب قدر شبی است که کلمه حیات در این عالم نزول پیدا میکند. با توجه به این که روح در کنار قدر آمده، اندازه هر کسی از حیات در این عالم به برکت این شب روشن میشود و بهره مندی هر کسی معلوم میشود. در واقع روحها امر الهی را میآورند و همین روحها از جنس امر هستند.
امر
واژه امر به معنی طلبی هست به همراه علو. کسی که یک خواسته دارد اما در عین حال یک مرتبه بالاتر است. امر در سوره مبارکه قدر به صورت مصدر آمده. در فضای سوره مبارکه قدر «امر» در کنار واژه «رب» آمده «فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ» یعنی ذیل ربوبیت خدا قرار دارد. وقتی میگوییم ذیل ربوبیت خدا یعنی شانی از تدبیر خداست. رب کسی است که موجودات را به سمت کمالشان سوق میدهد، امر شانی از تدبیر ربوبی برای سوق دادن موجودات به سمت کمالشان است.
از طرف دیگر امر در کنار روح، ملائکه و تنزل آمده. از این جا متوجه میشویم که امر آن چیزی است که از بالا نازل میشود. امر در کنار من کل امر نیز آمده که میفهمیم این امر مربوط به هر موجودی هست. در واقع هر موجودی یک امری دارد که ملائکه امر مربوط به هر موجود را نازل میکنند. در بعضی از آیات امر با امور و اوامر جمع بسته شده. در قسمتهایی که با امور جمع بسته شده منظور شانی از موجود است که موجود در آن قرار گرفته است. به عبارت دیگر منظور شانی هست که آن موجود باید با آن شان تنظیم شود. مانند «ولله عاقبة الأمور» یا «فَذَاقَتْ وَبَالَ أَمْرِهَا» آدمها چشیدند وبال امرشان را. در قسمتهایی که به صورت اوامر میآید بیشتر حالت طلب و اراده دارد.
نکته جالب اینجاست که امور و اوامر که با یک ریشه در قرآن آمده، امری که جمعش اوامر بوده نتیجهاش امری میشود که جمعش امور است. یعنی وقتی خدا ارادهاش را جاری میکند و امر الهی جریان پیدا کند هر موجودی یک امر، وضعییت یا شانی پیدا میکند. این امر در مرتبه پایین بوده و مربوط به ماست همین امر مرتبه بالاتری دارد که اراده خدا بوده بدون در نظر گرفتن واسطهها که منجر به ایجاد میشود. آن ایجاد در مرتبه ما همان امر است اما در متبه موجودات به همین خاطر امور نامیده میشود. «مِنْ كُلِّ أَمْرٍ» از همین جنس بوده چون یک طرفش مربوط به خداست که اراده خدا جریان پیدا میکند و یکطرفش مربوط به ما انسانهاست که هر کدام از ما یک امری داریم. این امر به صورت امر یا تقدیر ما نزول پیدا میکند.
سلام
از جهت کتاب لغت به معنی سلم، عدم مخالفت و همراستایی است. در سوره مبارکه قدر این سلام به شب قدر نسبت داده شده. وقتی میگویند که فردی به فرد دیگر سلام میکند یعنی فرد مقابل از مجموع آفات و آسیبها مصون است. ماهیت شب قدر نیز سلام بوده یعنی هر آن چیزی که در شب قدر نازل میشود از آفات و آسیبها مصون هست. از طرف دیگر انسانها و موجودات در این شب از آفتها و آسیبها مصون هستند. یعنی به برکت این شب میتوانند از آفتها و آسیبها مصون شوند. گفته میشود که خداوند امر عذابی در این شب ندارد. البته اگر فردی کافر باشد و ارادهاش در مقابل اراده خدا باشد همین شب موجب نقمت بیشترش میشود.
به طور کلی جنس شب سلام بوده مگر اینکه خود انسان به نحو دیگری عمل کند. به همین خاطر میگویند که دست و پای شیاطین در این شب بسته است. ولی اگر کسی خودش هم سنخ شیطان شده باشد به معصیت خواهد افتاد.
«سَلَامٌ هِيَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ» مطلع فجر آن لحظهای است که لیل به اتمام میرسد و این لیل تا انتها سلام میباشد. آن قرآن، امر و ملائک در این شب نازل میشوند پیامآور سلام هستند. نسبت سلام به انسان اینگونه بوده که وقتی یک شبی سلام است یعنی آن شب آمده من مخاطب به سلامت به مقصد برساند. در عرف قرآن سلام از اسما الهی بوده و از شئون ربوبیت به حساب میآید. خدا به واسطه رب بودنش موجودات را به سمت کمال سوق میدهد. سلام این هست که موجود به سلامت به مقصدش برسد. یعنی به واسطه شب قدر زمینه به سلامت رسیدن موجود به مقصد و آن امری که خدا در نظر گرفته فراهم شود.
سوالات حضار
در این قسمت از کارگاه حضار به طرح سوالهای خود پرداختند.
آن چیزی که از بالا و عالم امر نازل میشود از آفات مصون است. قرآنی که در شب نازل شده از هر گونه آفت و آسیبی ایمن بود. از طرف ما نیز اگر کسی خودش را در راستا و معرض این شب قرار دهد زمینه سالم به مقصد خواهد رسید. شیطان نیز در این جریان هیچ راه ورودی ندارد.
حتی در آیه به چه معناست؟ آیا فقط شب قدر مصون از آسیبها است؟
در آیه «سَلَامٌ هِيَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ» حتی بیانگر غایت میباشد. این حتی محدوده آن لیل را مشخص میکند، آن شب قدر تا مطلع فجر ادامه دارد. این که شب قدر سلام هست به این معنا نیست که روزهای دیگر سلام نیستند. بلکه تاکید دارد که آن شب سلام بوده و کلیه اتفاقات از آسیبها مصون هستند.
آیا شب قدر صرفا متعلق به یک موقعیت زمانی است؟
با توجه به اینکه ملائکه، روح و نزول قرآن در این شب بوده شب قدر یک بعد تکوینی دارد. همانطور که در آیه نیز آمده شب قدر یک شب در سال است. در سوره قدر به یک سازوکار و قانونی میرسیم که اگر آدم بتواند آن دستگاه را پیاده کند، میتواند در مابقی شبها نیز خودش ار در معرض شب قدر قرار دهد. به طور مثال در روایتها آمده که اگر کسی سوره ملک را در شب قرائت کند آن شب، شب قدر آن فرد خواهد بود. شب قدر یک حقیقت تکوینی در این عالم است که در سال در یک شب قرار دارد و به برکت آن قرآن حقایق بر انسان کامل نازل میشود. آن دریافت کننده کاملی که در سوره نیامده انسان کامل میباشد.
از یک بعد دیگر، شب قدری که هر ساله ما تجربهاش میکنیم متاثر از ۳۶۴ شب دیگر سال است. ای شب قدر از ما یک موجودی ساخته که ظرفیتهایی به فعلیت رسیده و یک ظرفیتهایی را سوزانده و حالا قرار است که تقدیر سال آیندهمان مشخص شود. قطعا کیفیت شب قدر ما متاثر از شبهای دیگر سال میباشد.
اگر کسی خودش را در معرض الگوی برگرفته از سوره مبارکه قدر قرار دهد میتواند از برکت و سلام شب قدر بهرهمند شود گو اینکه شب قدر بوده. کما اینکه شب قدر تکوینی همان شب قدری است که فقط در سال یکبار اتفاق میافتد.
هدایت سوره قدر
تا به اینجا سعی کردیم که نقطه ورود خودمان را کلمات در نظر گرفتیم. در ادامه نیز سعی کردیم که خودمان را به مفاهیم و حقایق سوره نزدیک کنیم.
حال یکبار دیگر سوره را بخوانیم با این نیت که چگونه میتوانیم خودمان را در معرض هدایت سوره قدر قرار دهیم.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ ﴿۱﴾
ما [قرآن را] در شب قدر نازل كرديم (۱)
وَمَا أَدْرَاكَ مَا لَيْلَةُ الْقَدْرِ ﴿۲﴾
و از شب قدر چه آگاهت كرد (۲)
لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ ﴿۳﴾
شب قدر از هزار ماه ارجمندتر است (۳)
تَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ ﴿۴﴾
در آن [شب] فرشتگان با روح به فرمان پروردگارشان براى هر كارى [كه مقرر شده است] فرود آيند (۴)
سَلَامٌ هِيَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ ﴿۵﴾
[آن شب] تا دم صبح صلح و سلام است (۵)
رسیدن به یک نظام
اگر مولفههای بحث شده را در کنار هم قرار دهیم تا به یک نظام برسیم، در ابتدا متوجه میشویم که در بالاترین مرتبه این سوره کلمه رب را داریم. این رب نیز رب هر موجودی است. گفته شد که رب کسی است که موجودات را به سمت کمال سوق میدهد. پایینتر از رب کلمه امر را داریم. از جانب پروردگار و ذیل تدبیر ربوبیت در این عالم امر جاری میشود. گفته شد که امر همان ایجاد بوده که وقتی آن بالا براساس اراده خدا جریان پیدا میکند پایین نیز براساس آن وضعیت شکل میگیرد. در این بین انزال را داریم که خدا انزال را بیشتر به خودش نسبت میدهد. انزال در یک مرتبه پایینتر تحت عنوان تنزل آورده شده. در تنزل اراده نازل کردن وجود دارد یعنی آن امری که خدا دارد به واسطه تنزل جریان پیدا میکند.
جلوتر از انزال واژه قرآن وجود دارد. وقتی ضمیر میآید منظور همه وجوه قرآن میباشد. یعنی به اعتبار قرآن بودنش، ذکر بودنش، کتاب مبین بودنش و تمامی اوصافی که در خصوص قرآن آمده مطرح میشود. عظمت قرآن در سوره قرآن نیز ناظر به همین است که گویی همه کارکردها با هم نازل شدهاند. وقتی ضمیر آورده میشود منظور ذات آن است در اینجا نیز منظور ذات قرآن میباشد.
ملائکه و روح را داریم. روحی که کلمه ایجاد بوده و ملائکهای که برای مومنین در سوره مبارکه غافر آمده که عامل استغفار هستند. در ادامه کلمه لیلة وجود دارد و در کنارش کلید واژه قدر را داریم. امر تحت یک شرایط و کیفیتی جریان پیدا میکند، انزال آن جریان بالایی است که در تنزل واسطه پیدا کرده و پایین میآید و لیلة نیز بستر نزول را مطرح میکند. امر در این سه مرتبه مطرح شده یعنی قرآن خودش مفعول نزول بوده و امر نیز مفعول نزول است. گو اینکه امر هر موجود قرآن در آن شب نازل میشود. حال ارتباط بین قرآن و امر هر موجود یک مسئله است. امر نیز جریانش به صورت پایین آمدن ملائکه و روح میباشد. آن شب نیز شب قدر بوده، قدر نیز محصول تقدیر است و تقدیر نیز جریان ربوبیت خداوند است که اندازه هر موجودی را مشخص میکند. در واقع میتوان گفت امر الهی در خصوص هر موجود همان اندازه و ظرفیت آن موجود در پایین است.
در سورههای قرآن یک سیر نزول داریم که در آن جریان حقایق معلوم میشود. در «تَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ» جریان از بالا به پایین میباشد. من مخاطب و موجود برای اینکه خود را در معرض هدایت سوره قرار دهم نیازمند سیر از پایین به بالا هستم. به عبارتی نقطه مقابل نزول که اصطلاحا صعود نام دارد. هر سورهای یک سیر صعودی دارد و یک سیر نزول. سوره قدر بیشتر توجه به سیر نزول دارد. یعنی در این سوره گفته نمیشود که انسان چه بکند.
پیوند
در یک مرتبه سوره مبارکه قدر نازل شده تا ما در ذیل ربوبیت خدا قرار بگیریم. جریان نزول امر را به ما میگوید که ما طبق امر پروردگار زندگی کنیم. حال سوال اینجاست که چگونه میتوانیم در معرض جریان امر قرار گرفته و دریافتش کنیم. یک مرتبه پایینتر بیاییم با دریافتی که از قرآن داریم حقایق را دریافت میکنیم امر را متوجه میشویم و در ذیل ربوبیت خدا حرکت میکنیم. یک مرتبه هم پایینتر بیاییم، یعنی چه که با دریافتی که از قرآن داریم امر را می فهمیم و در ذیل ربوبیت خدا حرکت کنیم. یعنی باید با واسطههای نزول پیوندی برقرار کنیم. این امر و قرآن یک واسطههایی دارند برای جریان و نزول، ما لازم داریم که خودمان را در پیوند با واسطههای نزول قرار دهیم.
غرض سوره قدر همین نکته است که خودمان را با دریافت کننده قرآن پیوند دهیم. این یک بعد از وساطت است که کلمه روح و ملائکه در زندگی جریان پیدا کند.
باز هم یک مرتبه پایینتر بیاییم. حرکت ذیل ربوبیت و تدبیر خداوند، فهمیدن امر و حکم و زندگی براساس آن، دریافت قرآن برای درک بهتر حکم، پیوند با امام یا انسان کامل یا واسطههای نزول یعنی ملائکه و روح، برای عملیاتی کردن اینها چه باید بکنیم. همین موضوع در مرتبه آخر قرار میگیرد یعنی مرتبه لیل و قدر.
ظرفیت
ما هر چه که هستیم و در هر جایی که قرار داریم ظرفیت و امکاناتی داریم. لازم است که این ظرفیتها و امکانات را بشناسیم و قدر شناس باشیم. در عین حال باید نحوه به کارگیری این ظرفیتها را به دست بیاوریم. به عبارتی باید ظرفیتهای وجود خود را بشناسیم و بعد از آن بفهمیم که چگونه از این ظرفیتها استفاده کنیم. این شناخت و دریافت در چه بستری صورت میگیرد و با استفاده از چه بستری میفهمیم که امکاناتمان چیست. شب قدر دقیقا زمان دریافت و تدبیر امور میباشد. آن زمانی که تدبیر، امر، قرآن و در اتصال با رسول قرار بگیریم در بستر لیل قرار دارد.
لیل یک موقعیت و بستر برای تقدیر و برنامه ریزی است. قدر شناسی و اینکه چگونه من از ظرفیت خود استفاده کنیم و قدرت خود را به رخ برسانیم، تقدیر است. این اتفاق در بستر لیل صورت میگیرد. اگر کسی شب را از زندگیاش حذف کند نصف عمرش را از دست میدهد. نیمی از تمرکزی که برای تدبیر، دریافت قرآن، جریان امر و شناخت خواسته امام و رسول لازم است در لیل قرار دارد.
از طرف دیگر باید یک لیل به عنوان زمان تقدیر وجود داشته باشد تا یک زمانی تحت عنوان نهار برای عمل به وجود بیاید. لیل در جهتدهی نهار تاثیر دارد و وقتی لیل را بگیریم آن عملکرد نهار بدون عقبه خواهد شد. یعنی با گرفتن لیل، نیمی از زمان از بین میرود و نیم دیگر نیز عملکرد خوبی نخواهد داشت.
خداوند در سوره مبارکه مزمل فرمودهاند که «إِنَّ نَاشِئَةَ اللَّيْلِ هِيَ أَشَدُّ وَطْئًا وَأَقْوَمُ قِيلً» آن کاری که منشاش لیل است از جهت برنامهریزی «أَشَدُّ وَطْئًا» هست و از جهت ابراز باقوامتر از هر کاری دیگری میباشد. برای همین اگر لیل را بگیریم و بدون عقبه و برنامهریزی عمل کنیم کار قوام و شدت نخواهد داشت. در واقع میتوان گفت که شب قدر لیل کل زندگی ماست. اگر ۳۶۴ روز دیگر زندگی ما نهار باشد شب قدر لیل است به نسبت کل سال. به همین خاطر نیاز است که ما اعتبار و ظرفیتهایمان را بشناسیم و به تشخیص این نکته برسیم که چگونه از این اعتبار و ظرفیت در کل زندگی استفاده کنیم.
اگر شب قدر را از ما بگیرند در واقع قوام کل یکسال از بین میرود. حتی میتوان ادعا کرد که قوام کل زندگیمان از بین خواهد رفت. به همین خاطر است که میگویند باورت را به شب قدر ابراز کن. با این وجود اگر این کار نکنیم انگار که بگوییم زندگی ما فقط نهار است.
در مراتب بالاتر ظرفیتشناسی و بهرهمندی از ظرفیتها یعنی دریافت امر امام در شب قدر. در واقع ما ظرفیتهایمان را عرضه میکنیم و نیاز دارم به این که در سراسر سال با امام پیوند داشته باشم. در انتها باید به این نکته برسیم که ماموریت سال جدیدمان چیست.
روح
در فضای قرآن روح مراتبی دارد. مرتبه اول روح، روحی است که به تمامی موجودات عالم داده شده. در مراحل بعدی نیز عموم انسانها، انسانهای مومن قرار دارند و بالاترین مرتبه روح نیز روحالقدوس میباشد. در آیات و روایات مرتبه روحالقدوس در مرتبه پیامبران مطرح شده. روح میزان بهرهمندی ما از حیات هست. در روایات آمده که انسانها روح نباتی، حیوانی، ایمانی دارند، اگر روح ایمانی در انسانی تثبیت شود روح القدوس در او شکوفا خواهد شد. در واقع به انسانهایی که عصمت دارند روح القدوس گفته میشود. نظام روحی به دلیل مراتبی بودنش، من که مرتبه پایینی دارم برای اتصال به مرتبه بالاتر باید در اتصال با انسان کاملتری باشم که روح القدوس بهرهمند است.
سوره مبارکه غافر مرتبط با این موضوع بوده و در اتصال با ملائکه و روح کارگشا است. در آیات ابتدای سوره مبارکه غافر خدا از استغفار ملائکه برای مومنین یاد میکند. در واقع ملائکه در صدد جبران نواقص و کاستیهای مومنین هستند. هر چقدر که ایمان درون انسان تقویت شود اتصالش به ملائکه و روح بیشتر میشود.
صعود
چگونه در تنزل ملائکه و روح اراده میکنند تا امر مرتبه مرتبه پایین بیاید و به هر موجودی برسد. در سیر معکوس و صعودی در فضای تقدیر این گونه است که ما تحقق امری را اراده میکنیم. در واقع فرد باید مرحله به مرحله چه اقداماتی را باید انجام دهد تا آن محقق شود. تقدیر بعد ظرفیتشناسی، دریافت چگونگی بهرهمندی از آن ظرفیت دارد. صعود دقیقا انعکاس تنزل محسوب میشود. فرض کنید که امام به شما دستوری میدهد که شما آن ماموریت را قله زندگی خود میبینید. وقتی آن اتفاق تحقق پیدا بکند امر امام تنزل پیدا کرده است. مرحلهبندی کردن یا تعیین فرایند تحقق آن امر، صعود است.
سوره مبارکه قدر به ما میگوید که چگونه جریان تقدیر صورت میگیرد. از پایین هم بدین صورت است که ما چگونه میتوانیم خودمان را ب برنامهریزی در معرض تقدیر الهی قرار دهیم.
برنامهریزی
یک گام مهم در برنامه ریزی مقصد شناسی است. وقتی مقصد شناخته شد، گام بعدی این است که انسان رسیدن به مقصد را اراده کند. گاها ما اراده کردهایم که به مقصدی برسیم اما همه توان خودمان را بسیج نکردهایم.
در برنامه ریزی هر کسی نیازمند این است که نقشه راه یا کتاب داشته باشد. از طرف دیگر نیاز به دریافت حقایق در ارتباط به با مقصد یا کتاب داریم. این که سندی نداشته باشیم تا براساسش برنامهریزی کنیم یک جای کار میلنگد. این که جایی نباشد که با چک کردنش درستی مسیر را متوجه شویم باعث لنگیدن برنامهریزی میشود. همه ما در برنامهریزی نیاز به کتاب داریم. کتاب در شکل عرفی ما همین است که کارهایی که باید انجام شود را مینویسم و در کنارش شاخصهایش را مشخص میکنیم.
خداوند در شب قدر که شب تقدیر است به انسان امکان ویژهای برای دریافت قرآن داده. با این اتفاق حقایقی که باید بر اساسش برنامه چیده شود و قوانین مهم در اختیار انسان قرار گرفته است. از طرف مقابل ما در برنامه ریزی نیازمند به تعیین امام هستیم. به عبارتی من مسیرم را با چه کسی چک کنم. چه کسی این مسیر را پیموده و شاهد ماجرا است. توفیق ما در انجام این برنامه به اندازهای است که خودمان را در اتصال با امام قرار دهیم. خداوند در سوره مبارکه حمل فرمودهاند که انسان کامل شاخصه صراط است. برای بهرهمندی بیشتر شب قدر نیاز داریم که در این شبهای قدر خودمان را در مسیر تقدیر قرار دهیم. در عین حال از شب بودن لیلةالقدر که شب کل سال است استفاده کنیم و مقصدمان را دریافت کرده و اراده کنیم.
با انجام این کارها ظرفیتهای ما در یکسال در مسیر حق فعال میشود. زمانی که ظرفیتها در مسیر حق فعال بشود، شرح صدر صورت میگیرد. با این اتفاق ظرف ما برای دریافت حق و تحققش گسترهتر میشود. دلیل برنامهریزی نیز این است که از ظرفیتها استفاده حداکثری ببرد. در نهایت این اتفاق باعث میشود که ظرفیت دریافت رحمت در انسان بیشتر شود.
سوالات حضار
در انتهای کارگاه نیز حاضرین رویداد و کسانی که به صورت مجازی در کارگاه حضور داشتند به طرح سوالات خود پرداختند.
آیا میزان دریافت رحمت الهی متناسب با ظرف وجود ماست؟
بله همینطور است. شاخص این که یک نفر ببیند که رشد میکند یا این که در مسیر حق درجا میزند باید ببیند که چقدر ظرفیتش برای اجرای حکم بیشتر شده است. مثلا الان به یک اندازه کارهای خیر انجام میدهیم، بعد از مدتی مشاهده کنیم که این مقدار کار خیر بیشتر شده یا کمتر. اگر فردی دنیایی زندگی کند، تصورش این است که ظرفیت دنیا محدود میباشد. اگر کسی در مدار فطرت زندگی کند و از همه ظرفیتهایش استفاده کند ظرفیتش برای اجرای حکم بیشتر میشود. فرد ببیند که چقدر خیرات و برکات زندگیاش بیشتر شده و از آسیبها مصون شده.
کسی که دچار کفر است آن شب خودش را در معرض نسیم رحمت قرار نمیدهد.
حال اگر کسی اعمال مربوط به شب قدر را انجام ندهد، ظرفیتی که خدا برای این فرد در نظر میگیرد به میزان برآیند کارهایی است در سال گذشته انجام داده. یعنی حرکت و قیام آن فرد در سال گذشته تعیین کننده اقتضا تقدیر خداست. دعا و اعمال آن شب اقتضا آفرینی میکند تا آن ظرفیت افزایش داشته باشد.
در شب قدر هر چیزی که برنامهریزی کنیم خداوند به همان نحو زندگی ما را قرار میدهد؟
آن چیزی که ما در صدد دریافتش هستیم امر و کاری است که باید انجام دهیم. از ظرفیتهایی که از خودمان میشناسیم نیز در جهت تحقق آن امر باید برنامهریزی کنیم. بر ما لازم است که ماموریت خودمان را از امام بگیریم. یک قرآن جلوی رویمان بگیریم و بخواهیم تا اتفاقاتی محقق شود. سپس بررسی کنیم که چطور میتوانیم از ظرفیتهایمان برای تحقق ماموریت استفاده کنیم. در این شب ما بیشترین نیاز به اتصال به امام را داریم. حال ممکن است که قرآن را واسطه کنیم برای اتصال خودمان به امام.
براساس سوره مبارکه قدر چگونه میتوان برای دانشآموزان پایه پنجم تا ششم برنامهریزی و مدیریت زمان را توضیح دهیم.
بزرگواران به کتاب سوره مبارکه قدر از مجموعه کتابهای مدرسه تزکیه و تعلیم رجوع کنند. در این کتاب در شش گام گفته شده که چطور میتوانیم سوره قدر را به بچههای پایه ششم توضیح بدهیم.
آیا این ظرفیت بر عرصه جمع مخصوصا خانواده موثر است؟
قطعا اثر گذار است. تقدیر در آن جمع جاری میشود و جریان پیدا میکند و عامل ظرفیتساز برای آن محیط میشود. به طور مثال دیده شده که تغییر در یکی از اعضای خانواده باعث تغییر کل خانواده شده. علتش هم این است که خود آن فرد برای جریان امر ظرفیتسازی کرده است. کما اینکه در سورههای قرآن مانند سوره طور بحث اتصال اطرافیان به انسانهای مومن را میبینیم.
چطور امر امام را تشخیص دهیم؟
همه ما یکسری امرهایی در زندگیمان داریم و میدانیم که اینها باید عملیاتی شوند. از طرفی میدانیم که از ظرفیتهایی که داریم برای تحقق آن امرها استفاده نمیکنیم. زمانی که دریافتی جدیدی نداریم نشانهای است ناظر به اینکه احتمالا باید برگردیم و لیستی از وظایف خودمان بنویسیم و انجام دهیم. توسل و تفعل به قرآن نیز به این امر کمک میکند.
آیا شب قدر باعث افزایش ظرفیت افراد میشود؟
اگر از باب شفاعت و توسل ببینیم، بله ممکن است که این اتفاق بیفتد. نکته مهمی که در خصوص ظرفیت هر کسی وجود دارد این است که ما در هر جایگاهی که هستیم میزان ظرفیتمان متاثر از عملکرد ما در طول سال است. به همین خاطر هست که میگویند از کل سال مراقبت شود تا شب قدر بهتری را تجربه کنیم. ما باید خودمان ظرفیت ایجاد کنیم که از راههایش میتوان به این نکات اشاره کرد: تقویت عملکرد، حداکثر سازی استفاده از امکانات و توسل.
حجت بودن حضرت زهرا (س) بر انسان کامل چه نقشی بر شب قدر ایجاد میکند؟
جایگاه حضرت زهرا و ائمه مثل جایگاه شب و روز است. به این معنا که حضرت زهرا در بین ائمه در جایگاه شب قرار دارند و مابقی ائمه در جایگاه روز هستند. در شب قدر که قرآن بر انسان کامل نازل میشود آن بستر نزول ام ابیها و ام الائمه میشود. آن عامل دریافت کننده که ظهور دارد و آن را دریافت میکند انسان کامل است.
دریافت امر همان بیدار ماندن تا طلوع فجر است؟
بیدار ماندن تا طلوع صبح زمینه دریافت امر را فراهم میکند.