خانه » سلسله یادداشت‌های بازاندیشی در برخی ویژگی‌های کلیدی اندیشکده‌ها؛(۱) از استقلال تا وابستگی متقابل

سلسله یادداشت‌های بازاندیشی در برخی ویژگی‌های کلیدی اندیشکده‌ها؛(۱) از استقلال تا وابستگی متقابل

هر اعلام استقلالی، شکل جدیدی از وابستگی را برای اندیشکده‌ها ایجاد کرده است. از سوی دیگر، هر عمل به‌ظاهر متمایزکننده‌ای بر اساس استراتژی مربوط به وابستگی متقابل بنا شده است. (توماس مدوتز)

مقدمه

بارها این عبارت به گوشتان خورده که اندیشکده‌ها باید استقلال داشته باشند. بسیاری بر این باورند که استقلال از ویژگی‌های جدانشدنی اندیشکده‌ها محسوب می‌شود. برای مثال؛ دایان استون[۱] اندیشکده‌ها را سازمان‌های نسبتاً مستقلی تعریف می‌کند که متمایز از دولت، احزاب سیاسی و گروه‌های فشار درگیر تحقیق و تحلیل مسائل هستند. اندرو ریچ[۲] هم در رویکردی مشابه، اندیشکده‌ها را به‌عنوان سازمان‌های سیاسی غیرانتفاعی مستقلی که اساساً به تخصص و ایده‌ها برای کسب حمایت و تأثیرگذاری بر فرآیند سیاست‌گذاری تکیه می‌کنند، تعریف می‌کند. ویور و مک‌گان[۳] نیز تعریفی سازگار با دو تعریف قبل ارائه می‌دهند که مفهوم استقلال در آن مولفه‌ای اساسی است. بر اساس تعاریف آنها، اندیشکده‌ها سازمان‌های تحقیقاتی غیردولتی و غیرانتفاعی با استقلال از سازمان‌های مهم دولتی هستند. هم چنین آن‌ها معتقدند که اندیشکده‌ها منافع اجتماعی شرکت‌ها، گروه‌های ذی‌نفع و احزاب سیاسی را منعکس نمی‌کنند (مدوتز، ۲۰۱۲: ۳۶).

حال اگر به‌گونه‌ای دیگر بیندیشیم چه می‌شود؟ به‌عنوان‌مثال اصلاً چرا نباید یک اندیشکده را بر حسب وابستگی آن به همان نهادهایی که معمولاً از آنها مستقل توصیف می‌شود، تعریف کنیم؟ به‌هرحال، اکثریت‌قریب‌به‌اتفاق سازمان‌هایی که در قامت اندیشکده دسته‌بندی می‌شوند، معمولاً برای کمک‌های مالی و سایر اشکال حمایت‌های مادی مانند قراردادهای پژوهشی به مجموعه‌ای از نهادهای دیگر مانند بنیادهای خصوصی، سازمان‌های دولتی و شرکت‌های تجاری متکی هستند. در این نوشتار سعی داریم تا با رویکردی انتقادی این مسئله را مورد بازبینی قرار بدهیم.

تأکید بر اصل وابستگی متقابل

آنچه همه تعاریف بالا به آن اشاره می‌کنند، تأکید بیش از اندازه بر استقلال به‌عنوان ویژگی ماهیتی اندیشکده‌ها است. این در حالی است که وابستگی متقابل آن‌ها به سازمان‌های دولتی، سیاستمداران و ارگان‌های رسانه‌ای برای تلاش‌ به‌منظور جمع‌آوری کمک‌های مالی مسئله‌ای حیاتی است.  اندیشکده‌ها هم‌زمان به دانشگاه‌ها، نهادهای بوروکراتیک، احزاب سیاسی و شرکت‌های تجاری به‌عنوان مراکز آموزشی غیررسمی وابستگی دارند. دلیل این وابستگی آن است که معمولاً از این سازمان‌ها نیروی انسانی خود را جذب و یا در جهت تربیت و پرورش آن‌ها استفاده می‌کنند.

هم چنین، بخشی از وابستگی اندیشکده‌ها به دیگر نهادها ناشی از تلاش برای تقلید از شیوه‌های کاری این مؤسسات است. به‌عنوان‌مثال، بسیاری از اندیشکده‌ها برای کارکنان خود موقعیتی را در نظر می‌گیرند که یادآور دوره‌های استادی در دانشگاه‌ها است. برخی دیگر نیز از ویژگی‌های دفاتر قانون‌گذاری یا شرکت‌های روابط‌عمومی تقلید می‌کنند. در اکثر مواقع نیز اندیشکده‌ها مطالب مکتوبی تولید می‌کنند که ویژگی‌های یادداشت‌های حوزه قانون‌گذاری، مقالات علمی – پژوهشی، گزارش‌های روزنامه‌نگاری، خلاصه‌های اجرایی یا ترکیبی از همه اینها را دارد (مدوتز، ۲۰۱۲: ۳۸).

ازاین‌رو، اندیشکده‌ها به همان میزانی که سعی می‌کنند استقلال خود را حفظ کنند، ناچار به استفاده از برخی استراتژی‌ها یا رفتارهای سازمان‌های دولتی و غیردولتی نیز هستند. در واقع، آن‌ها برای موفقیت و تأثیرگذاری بر جامعه سیاست‌گذاری[۴] نیاز دارند که برخی از مهارت‌ها و ابزارهای نهادهایی مثل دانشگاه‌ها، دولت، بازار و رسانه را به عاریت بگیرند و درعین‌حال، ویژگی‌های منحصربه‌فرد خود را نیز در اختیار آنان قرار دهند. برای مثال؛ لزوم تأمین منابع مالی، ابزارهای ارتباطی مناسب، نفوذ در تصمیم‌گیری‌های مهم و تأمین و ارتقای نیروی انسانی در اندیشکده‌ها موجب شده است که آن‌ها هم‌زمان با بازار، رسانه‌، دولت و دانشگاه ارتباط برقرار کنند.

این رابطه، یک نوع وابستگی متقابلی را برای اندیشکده‌ها به ارمغان آورده است. وابستگی متقابل در این معنا به همکاری عقلایی میان اندیشکده با دیگر سازمان‌ها اشاره می‌کند. در وابستگی متقابل تنها اندیشکده‌ها نیستند که برای حیات خود به دولت‌ها و دیگر سازمان‌ها نیاز دارند، بلکه دیگر سازمان‌ها هم برای پیشبرد بهتر فعالیت‌های خود باید از برخی از توصیه‌های اندیشکده‌ها پیروی کنند. این وابستگی متقابل گاهی در مورد تأمین مالی اندیشکده‌ها رخ می‌دهد و برخی اوقات در جهت تأمین نیروی انسانی و ارائه توصیه‌هایی برای بهبود تصمیمات دولت و دیگر سازمان‌ها اتفاق می‌افتد.

چالش معیار استقلال برای تعریف اندیشکده‌ها

همان‌طور که پیش‌تر ذکر شد به چند دلیل عمده، رویکرد تعریفی باتکیه‌بر اصل استقلال اندیشکده‌ها قانع‌کننده نیست. دلیل اول آن است که این نوع تعریف تمایل دارد برخی از نمونه‌های مورد توافق را از دسته اندیشکده‌ها کنار بگذارد. به‌عنوان‌مثال، بر طبق این نوع تعریف موارد برجسته‌ای مانند مؤسسه هوور (وابسته به دانشگاه استنفورد) یا مؤسسه سیاست مترقی (که تا همین اواخر بازوی تحقیقاتی شورای رهبری دموکراتیک بود) از دسته‌بندی اندیشکده‌ها حذف می‌شوند. دلیل دوم آن است که تجربه و زمینه‌های شکل‌گیری اندیشکده‌ها در آمریکای شمالی و بریتانیا با همتایان آسیایی، آفریقایی، آمریکای لاتین و اروپایی‌شان تفاوت دارد. در دنیای غیرانگلیسی‌زبان، اصطلاح اندیشکده گاهی به سازمان‌هایی اطلاق می‌شود که مستقیماً به شرکت‌ها، آژانس‌های دولتی، دانشگاه‌ها و حتی کلیساها وابسته هستند. دلیل سوم نیز بیان‌کننده این فرضیه است که حتی اگر تمرکز خود را به اندیشکده‌های آمریکای شمالی و بریتانیا محدود کنیم، باز تأکید بر استقلال از نظر تاریخی گمراه‌کننده است. زیرا توضیح این موضوع را دشوار می‌کند که چرا این مفهوم ابتدا برای اشاره به سازمان‌هایی که به‌نوعی زاییده مستقیم شرکت‌ها و سازمان‌های دولتی بودند، به کار می‌رفت (مدوتز، ۲۰۱۲: ۳۷).

نتیجه‌گیری

نکته اساسی در این مطلب آن است که یک اندیشکده به‌عنوان پیش‌شرط وجودی خود باید عملکرد میانه‌ای داشته باشد. یعنی نه به دیگر سازمان‌ها وابسته شود و نه کاملاً از آن‌ها فاصله بگیرد؛ بنابراین، اندیشکده در یک‌چرخه بی‌پایان استقلال و وابستگی متقابل گرفتار شده است. بدین معنا که هرگز نمی‌تواند خود را به طور کامل از نهادهای اصلی که با آن‌ها در ارتباط است جدا کند، زیرا به‌نوعی برایش قدرت آفرین است. هم‌زمان یک اندیشکده نمی‌تواند به‌سادگی تبدیل به یک دانشگاه، یک گروه حمایتی، یک شرکت تجاری یا یک ارگان رسانه‌ای شود، زیرا انجام این کار به معنای آن است که اندیشکده دیگر معنای اصلی‌اش را ازدست‌داده است.

نویسنده: امید هراتی‌اصل

(پژوهشگر حوزه بین‌الملل و نهادهای سیاست‌پژوهی)

منابع:

  1. Medvetz, Thomas. Think Tanks in America. University of Chicago Press, 2012.
  2. Rich, Andrew. Think Tanks, Public Policy, and the Politics of Expertise. Cambridge University Press Cambridge, 2004.
  3. Mendizable, Enrique. “On the Definition of Think Tanks,” October 18, 2010. https://onthinktanks.org/articles/on-the-definition-of-think-tanks/.
  4. McGann, James G. “۲۰۱۹ Global Go To Think Tank Index Report,” ۲۰۲۰.

 

[۱] Dian Stone

[۲] Andrew Rich

[۳] Mcgann

[۴] Policy community