خانه » چیستی شبه اندیشکده و نمونه‌هایی از آن

چیستی شبه اندیشکده و نمونه‌هایی از آن

نشست‌هایی با عنوان «اندیشکده‌داری» با همکاری مدیران اندیشکده‌ها و اندیشه‌ورزان، از خرداد تا شهریور ماه سال جاری در خانه اندیشه‌ورزان برگزار شده است. این یادداشت، در اصل خلاصه‌ای از سخنان دکتر مهدی خراتیان، مدیر اندیشکده‌ی احیای سیاست در دور اول نشست‌های «اندیشکده‌داری» است.

شبه اندیشکده‌ها نهادهایی هستند که به جهت اشتراکاتی که با اندیشکده دارند بعضاً به‌ اشتباه اندیشکده نام می‌گیرند. پس زمانی که از شبه اندیشکده صحبت می‌کنیم، منظورمان مواردی است که در ادامه می‌گوییم: اندیشکده‌ها قطعاً مثل معاونت راهبردی در مراکز دولتی نیستند. زیرا معاونت راهبردی مراکز دولتی به طور کامل گوش به فرمان‌اند.

مثلاً می‌گوید نتیجه بگیر که ماست سیاه است! برایش شاهد هم می‌آورد. ممکن است بودجه اندیشکده از دولت بیاید؛ ولی هیئت‌امنا به تشخیص خودشان هزینه‌ها را اختصاص می‌دهند.حزب هم که مشخصاً اندیشکده نیست. این‌که گفته شود اندیشکده‌ها می‌توانند جای احزاب را بگیرند هم درست نیست. از سوی دیگر، یکی از خلط‌های بزرگ در ایران همین درنظرگرفتن سایت‌های خبری – تحلیلی به‌عنوان اندیشکده است. آن‌ها فاقد پارادایم اندیشه‌ای روشن برای تجزیه – تحلیل هستند و مدلی هم برای ارائه آن ندارند.

درباره مفهوم (اتاق فکر ) هم باید به این نکته اشاره کرد که اتاق فکرها ممکن است خارج از پروتکل‌های سازمانی برای مسئله‌ای موقت تشکیل شوند و پس از حل آن مسئله به ادامه کار خود پایان دهند. از این رو، آن ها پایداری اندیشکده‌ها را ندارند و اندیشکده محسوب نمی‌شوند. گروه لابی نیز اندیشکده نیست. این گروه‌ها ممکن است درباره یک طرح با نمایندگان مجلس شروع به رایزنی کنند و پس از تصویب یا رد آن به کار خود پایان دهند. مؤسسات خدمات مدیریتی هم اندیشکده محسوب  نمی‌شوند. برخی مؤسسات در دنیا مثل  PW یا اکسنچر به کار اندیشکده‌ای ورود کردند. اندیشکده‌ها تأکیدشان بر دولت است، درحالی‌که مؤسسات خدمات مدیریتی بر بخش خصوصی تأکید دارند.

کار اندیشکده‌ها ورود به اجرائیات نیست، ولی مؤسسات پول می‌گیرند و قرارداد امضا می‌کنند و سهامشان در وال‌استریت خریدوفروش می‌شود.هرچند درباره ماهیت پژوهشکده‌ها نیز در ایران خلط‌هایی صورت می‌گیرد؛ اما آن‌ها وضع مشخصی دارند. مسئله‌محوری اولویت اصلی پژوهشکده‌ها نیست، به مسائل علمی خیلی اهمیت می‌دهند و معمولاً خروجی به‌صورت گزارش سیاستی ندارند.

همچنین پژوهشکده‌ها برعکس اندیشکده‌ها ارتباط عمومی با مردم ندارند، درحالی‌که اندیشکده‌ها دائماً گزارش سیاستی تولید می‌کنند و بخشی از جامعه مخاطبان آن‌ها را عموم مردم تشکیل می‌دهند. باشگاه‌های سیاسی در ایران فعال نیستند، اما در کشورهایی مثل فرانسه بخشی از زنجیره کنشگری سیاسی محسوب می‌شوند. آن‌ها زیرمجموعه‌ای از احزاب سیاسی هستند که افراد در آنجا دیدگاه‌های خودشان را پیش می‌برند؛ بنابراین با اندیشکده فاصله زیادی دارند.

مورد نهایی هم بنیادها هستند که بنیاد فورد یا راکفلر از نمونه آن‌ها محسوب می‌شوند. بنیادها معمولاً به امور اجرایی وارد می‌شوند و از اندیشکده‌ها حمایت می‌کنند. مثلاً ممکن است مدرسه یا بیمارستان بسازند و بخشی از نیازهای مالی اندیشکده‌ها را تأمین کنند. مواردی هم وجود دارد که اندیشکده‌ها اسم بنیاد را یدک می‌کشند؛ مثل هریتیج که صرفاً یک نام‌گذاری است.* نکته‌ای که می‌بایست اضافه کرد این است که اگر اندیشکده‌ای از دولت حقوق بگیرد، حمایت مالی دولت به ماهیتش خدشه وارد می‌کند. اما اگر منابع مالی‌اش را از دولت می‌گیرد؛ ولی استقلال حقوقی دارد، این اندیشکده امکان اندیشه‌ورزی آزاد و مستقل را حفظ می‌کند. در واقع، زمانی که فضای اندیشکده‌ای به بلوغ برسد، به دلیل توانایی انتخاب از استقلال فکری برخوردار خواهد شد.

نویسنده: مهدی خراتیان