این مطلب، گفتاری از آقای سجاد هجری در نشست «مسئلهی هویت در نظام اندیشکدهای ایران» است که در تاریخ ۸ آبان ۱۴۰۱ در خانه اندیشهورزان برگزار شده است.
آقای دکتر آجرلو از یک مثلث/سهگانه سخن گفتند: ۱. حکمرانی، ۲. دانشگاه و ۳. اندیشکده، که اندیشکده میانجی و رابط/ واسط آن دو دیگرست (کاربردی کردن دانش تولیدشده در دانشگاه برای حکمرانی و تعیین موضوعات و مسئلههای اولویتدار حکمرانی برای تولید دانش لازم در دانشگاه)؛ اما من بدین سه، جزو چهارمی را اضافه میکنم و باور دارم که ما با یک مربع/چهارگانه روبهرو هستیم. آن چهارمی «مردم»اند (چه بیواسطه و چه با واسطهی سازمانهای مردمنهاد/پایه) و اندیشکده واسط میان مردم و حکمرانی (مانند رساندن «مطالبات» مردم به حکمرانی یا جذب و اقناع مردم در نسبت سیاستی در دستورکار حکمرانی) و رابط میان مردم و دانشگاه نیز میباشد. (بنظرم «استشمام» مشکلات و صورتبندی مسائل یکی از مهمترین رسالتهای اندیشکده است که در این واسطهگریها رخ میدهد!). همچنین ایشان هویت را تعریف خود اندیشکده از خود و تعریف دیگران از اندیشکده دانستند. صرفنظر از آنکه فراوان دربارهی چیستی هویت که در «ربط» است، میتوان سخن گفت، با فرض همین تبیین، با سه «مطابقت» روبرو هستیم: ۱. مطابقت تصویر اندیشکده از خود با تصویر دیگران از اندیشکده، ۲. مطابقت تصویر اندیشکده از خود با واقع ۳. مطابقت تصویر دیگران از اندیشکده با واقع که اگر این مطابقتها نباشند، اندیشکده دچار «چالش» تا «بحران» است. ایشان از جایگاه یافتن اندیشکده نیز سخن گفتند. همه میدانیم که در چرخهی سیاستپژوهی دو «دستورکارگذاری» رخ میدهد: ۱. «مسئلهیابی» (هویتیابی مسئله) و اولویتبندی مسئلهها در «نظام مسائل» ۲. در دستور کار نهاد ذیربط/ متولی گذاشتن سیاست تدوینشده که برای دومی باید نهاد ذیربط را «جذب» و «اقناع» کرد. چنانکه برای یک سیاست نهاد ذیربط را اندیشکده باید جذب و اقناع کند، بطور کلان باید دربارهی ضرورت اندیشکده برای نظام حکمرانی آن نظام را جذب و اقناع کند؛ اما باید دانست که اندیشکدهها مانند بسیاری پدیدارهای دیگر در کشور بصورت تقلیدی و ترجمهای بوجود آمدهاند و «خودجوش» و درونزا نبودهاند و این وضع «مشروعیت» یافتن اندیشکدهها را دشوار کرده است. ادبیات اندیشکدهای در کشور نیز بومی نیست و این را حتا در عنوان اندیشکده میتوان دریافت که در ادامه اشاره میشود.
هویت یک پدیدار که امری تاریخیست، با نام آن گره خورده و در آن نموده میشود که عارفان گفتهاند: «اسم الشیء ما یعرف به/ ما به یعرف» و آشفتگی در عنوان پدیداری میتواند کاشف از چالش در هویت آن باشد. برابر think tank در فارسی گرتهبردارانه، واژههایی چون «کانون اندیشه»، «اتاق فکر»، «هیأت اندیشهورز»، «اندیشگاه»، «اندیشکده» و… بکار رفته است؛ اما هنوز فرهنگستان زبان و ادب فارسی واژهای را برابرش نیافته که تأملبرانگیز است. واژههای مصوب فرهنگستان در دستههای عمومی و رشتههای گوناگون دانشی تنظیم شده و think tank نه در حوزهی عمومی و نه در دانشهای «مدیریت» و «آیندهپژوهی» که انتظار میرفت بیاید، نیامده و آشکارا، فرهنگستان دستهی مستقل سیاست/خطمشیگذاری ندارد! آیا فرهنگستان think tank را از واژگان (واژههای تخصصی) این دانشها نمیشمرد یا آن را نیازمند واژهیابی نمیپندارد یا هنوز واژهای درخور برای برابرنهی با آن نیافته است!؟ چون به فرهنگهای فارسی نظام، دهخدا، معین، عمید و سخن نگاه کنیم، درآیند هیچیک از برابرنهادهای نامرفته را نمییابیم که البته، طبیعیست؛ زیرا صدافسوس آنها کهنهاند و روزآمد نمیشوند و در زمان نگارش و چاپ سخن انوری که متأخرترین است (۱۳۸۱)، این واژهها هنوز رواج نداشته که داخل شوند؛ اما فرهنگهای معاصر انگلیسی-فارسی درآیند think tank را آوردهاند؛ ولی جز فرهنگ گستردهی پیشروی (دوجلدی کاملا جدید دانشجوی) آریانپور (۲۰۰۰/۱۳۷۹-۱۳۸۰) که واژهی «اندیشگاه» را در کنار واژهای دیگر برابرش نهاده، باقی فرهنگها هیچیک از برابرنهادهای نامبرده را که رایجاند، بکار نبردهاند که تأملبرانگیز است.
فرهنگ گستردهی پیشروی آریانپور برابر think tank (or factory) «(امریکا – خودمانی) سازمان پژوهشی (به ویژه به کمک کامپیوتر و غیره)، اندیشگاه» را نهاده و آن را در آمریکا رایج دانسته و البته، نارسمی (informal) پنداشته که تأملبرانگیزست و شاید از اینروست که فرهنگستان دست بواژهیابی برایش نزده است. او آمیزهی think factory (کارگاه/کارخانهی (تولید) اندیشه) را برابر آن شناسانده است (این عبارت «تولید علم» را که امروزه در فارسی بسیار رایج است و در میراث کهن ما مانند آثار سید مرتضا و ابن زهره همانندش یافت میشود، بیاد میآورد!). فرهنگ هزارهی حقشناس (۱۳۸۱) «هستة مشاوران، گروه متفکران» را برابرش نهاده و فرهنگ پویای باطنی (۱۳۸۶ و ۱۳۹۳) آن را به فارسی «۱. مجمع محققان، گروه مشاوران ۲. مؤسسة تحقیقات» برگردانده؛ با آنکه با جستجو در درگاه نورمگز (noormags.ir) پیداست که از ۱۳۷۵ واژهی اندیشگاه و از ۱۳۸۲ واژهی اندیشکده بمقالات راه یافته و البته، پیش از آن واژهی اندیشکده بکار میرفته و نام برخی نهادها نیز بوده است. اینهمه نشان آن است که برابرنهادهای نامور think tank در فارسی هنوز جانیفتاده (و شاید رسمیت نیافته!) که بفرهنگها راه نیافته و شاید زبانشناسان آنها را نپسندیدهاند که تأملپذیر است؛ ولی در قیاس با ساخت «دانشگاه/دانشکده» و «پژوهشگاه/پژوهشکده» (در فرهنگ سخن انوری مدخل دارند!) و با ملاحظهی کارکرد think tank در نسبت آنها (و کوشش در جداسازی این سه و البته، با توجه بدانکه بسیاری اندیشکده را رابط «نهاد دانش» (دانشگاه و پژوهشگاه) و «حکمرانی» میپندارند!)، بکار بردن نامهای «اندیشگاه/اندیشکده» خوشذوقانه، موجه است (البته، پیشتر با ملاحظاتی «اندیشگردون» پیشنهاد شد!). جای دقت است که گاه عبارتهایی مانند «مؤسسه/پژوهشکدهی سیاستپژوهی (و حتا راهبردی/strategic)» برای think tank بکار رفته که بنحوی مأموریت آن را مینمایاند.
وضع برگردان واژهی think tank در زبان تازی با فارسی همانندیهایی دارد؛ ولی گویا آشفتهترست. (تا آنجا که بررسی شد،) در فرهنگهای معاصر عربی نیز برابرنهادهای بکاررفته در تازیاش مدخل ندارند. واژههای زیر در عربی برابر think tank بکار رفته که بسامدهایی گوناگون دارند (دقت شود که بیشتر آنها نیز گرتهبرداریست!): مؤسسة فکریة/بحثیة (برخی دومی را بیشتر پسندیدهاند)، مرکز الفکر/الأفکار/التفکیر، مراکز البحث/الفکر لصنع السیاسة (این برابرنهاد کارکردگرایانه و تمییزدهندهی آن با دیگر نهادهای اندیشهای است)، مؤسسة صنع السیاسة، مرکز الأبحاث، خلیة تفکیر/التفکیر ((خلایا التفکیر) این برابرنهاد که گویا پرکاربرد است، در ویکیپدیای عربی نیز آمده است)، دبابة تفکیر/التفکیر/مفکرة (در این برابرنهاد نماد مشهور «تانک با برجک مغز انسان» ملاحظه شده است)، مصنع الفکر، مجمع/فریق/هیئة/مرکز فکر وبحث، خزان التفکیر، غرف الفکر/التفکیر (این برابرنهاد در دامنهی .ir و در متنهای ترجمهشده از فارسی دیده میشود)، بیت الخبرة (این برابرنهاد نیز در ویکیپدیا آمده است)، لجنة الخبراء، حوض/معمل أفکار، مراکز دعم واتخاذ قرار که بررسی این برابرنهادها در تازی مجالی دیگر میخواهد.